مقدمه :
امروزه به دنبال ورود به قرن بیست و یکم و دانش بشری بیش از پیش دستخوش پیشرفت ها و تحولات گوناگون شده است . این پیشرفت های سریع و شگفت انگیز در زمینه های علمی و فناوری ایجاب می کند که سطح علمی و تخصصی در رشته های مختلف از لحاظ کمی و کیفی و نوع نگرش به آن ها ارتقاء یابد . در این رهگذر با نوآوری و ابداعات جدید فراهم آوردن زمینه های تازه در عرصه های کار و تولید ، ماهیت اشتغال در جامعه چهره ای نوین می یابد و افراد برای احراز شایستگی وارد شدن در حیطه های شغلی مختلف ، بایستی توانایی های ویژه دیگری را علاوه بر تخصص های فنی و حرفه ای خود کسب نمایند . در غیر اینصورت فرصت های اشتغال را از دست خواهند داد.
تردیدی نیست کسب چنین سطحی از دانش و توانمندی ، فرد را قادر می سازد تا بتواند با تکیه بر استعدادهای سرشار خدادادی و ذاتی که در وجود هر انسانی نهفته است، معماری سرنوشت خود را شخصاً انجام دهد و به موفقیت های چشم گیری در عرصه کسب و کار نائل گردد، هنگامی که افراد جامعه به سطحی از ارتقاء توانمندهای خود برسند بالطبع جامعه وارد مرحله ای از شکوفایی و رونق اقتصادی خواهد شد.
تعاریف:
به طور کلی کارآفرینی از ابتدای خلقت بشر و همواره با او در تمام شئون مختلف زندگی انسان حضور داشته و مبنای تمامی تحولات و پیشرفت های بشری بوده است . کارآفرینی فرآیندی است که در محیط ها و مجموعه های مختلفی اتفاق می افتد و طی آن تغییرات در سیستم اقتصادی از طریق نوآوری افرادی که به فرصت های اقتصادی واکنش نشان می دهند رخ می دهد که این باعث ارزش فردی و اجتماعی خواهد شد. کارآفرینی موضع یابی و بهره برداری از فرصت هاست . در این راستا کارآفرینی اجتماعی زمینه نوظهوری است که شامل سازمانهای غیر انتفاعی است که افراد را در شروع کسب و کارهای انتفاعی یاری می دهند . سازمانهای غیر انتفاعی که برای ایجاد نقدینگی به منظور پیشبرد برنامه هایشان ، ارزش اقتصادی ایجاد می کنند، از منابعشان به صورت خلاقانه برای موضوعات اجتماعی استفاده می کنند.
انواع کارآفرینی و کارآفرینان:
مفهوم کارآفرینی:
با تحولات سریع و شتابان محیط بینالمللی و گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و مواجة اقتصادهای ملی با اقتصاد جهانی و مطرح شدن پدیدههایی همانند «جهانی شدن اقتصاد» و «فنآوریاطلاعات» ، مباحث اساسی درخصوص راهکارهای مختلف برای تسریع فرآیند رشد و توسعة پایدار و رفاهاقتصادی مطرح میگردد. یکی از این مباحث جدید، نقش کارآفرینان در این فرایند میباشد. کارآفرینی ازمفاهیم جدیدی است که حداقل در محدوده علم اقتصاد ، مدیریت، جامعهشناسی و روانشناسی و سایرمقولههای مرتبط با این موضوع قدمتی بسیار کوتاه داشته و از مفاهیم رو به گسترش میباشد. به دلیل آنکه معنای تحتالفظی «کارآفرینی» نمیتواند عمق محتوی و مفهوم این واژه را مشخص نماید و برای جلوگیری ازفهم نادرست این موضوع یا واژه با سایر واژهها و برای رسیدن به فهم و فرهنگ مشترک از آن، معرفی وشناساندن این واژه بسیار مهم مینماید . این که کارآفرینی چیست؟ کارآفرین کیست؟ فرآیند کارآفرینی چگونهاست؟ نقش و تاثیر کارآفرینی و کارآفرینان در ابعاد توسعه و رشد اقتصادی و متغیرهای کلان اقتصادی هماننداشتغال چیست؟ نقش آموزش و تجربه در رشد کارآفرینی چه میزان است؟ سوالهایی هستند که باید برای رسیدن به این فرهنگ مشترک به وضوح و مبسوط پاسخ داده شود.
بهطور کلی «کارآفرینی» از ابتدای خلقت بشر و همراه با او در تمام شئون زندگی حضور داشته و مبنایتحولات و پیشرفتهای بشری بوده است لیکن تعاریف زیاد و متنوعی از آن در سیر تاریخی و روند تکاملموضوع بیان شده است، که برخی از این تعاریف ارائه میگردد:
ـ کارآفرین کسی است که متعهد میشود مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبلکند Webster's New Collegiate Dictionary ))
ـ خریداری نیروی کار و مواد اولیه به بهائی نامعین و به فروش رساندن محصولات به بهائی طبق قرارداد(برنارد دو بلیدور ( Bernard F. De Belidar ) اقتصاددان فرانسوی در اوایل قرن هیجدهم)
ـ کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولات قابل عرضه به بازار، ارائهمیکند (ریچارد کانتیلون R. Cantillon در حدود سال 1730(
ـ کارآفرین عاملی است که تمامی ابزار تولید را ترکیب میکند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت کلسرمایهای را که بکار میگیرد، ارزش دستمزدها، بهره و اجارهای که میپردازد و همچنین سود حاصل را برعهده میگیرد (جان باتیست سی ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان فرانسوی در سال 1803 میلادی(
ـ کارآفرینی پلی است بین جامعه به عنوان یک کل، به ویژه جنبههای غیراقتصادی جامعه و موسساتانتفاعی تاسیس شده برای تمتع از مزیتهای اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی (آرتور کول A. Cole ) ، 1946 )
ـ کارآفرین فردی است که تخصص وی تصمیمگیری عقلائی و منطقی درخصوص ایجاد هماهنگی در منابعکمیاب میباشد )کاسون، 1982(
. ـ کارآفرین به عنوان یک تسریعکننده، جرقة رشد و توسعة اقتصادی را فراهم میآورد (ویلکن( Wilken ) ، 1980 ))
ـ کارآفرین فردی است که شرکتهای جدیدی را که سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید میشوند، شکلمیدهند (که چموف ( B - Kirchhoff ) ، (1994 )
ـ رابرات لمب ( R.K .Lamb ) (1902 ) معتقد بود که کارآفرینی یک نوع تصمیمگیری اجتماعی است کهتوسط نوآوران اقتصادی انجام میشود و نقش عمدة کارآفرینان را اجرای فرآیند گستردة ایجاد جوامع محلی،ملی و بینالمللی و یا دگرگون ساختن نمادهای اجتماعی و اقتصادی میدانست.
ـ هربرتون ایوانز ( Herberton G.Evans ) (1957 ) معتقد بود که کارآفرین وظیفه تعیین نوع کسب و کارموردنظر را بر عهده داشته و یا آن را میپذیرد.
ـ ردلیچ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است که کارآفرین در حالی که مدیر، سرپرست و هماهنگکننده فعالیتهای تولید است، برنامهریز، نوآور و تصمیمگیرنده نهایی در یک شرکت تولیدی نیز میباشد.
ـ مک کلهلند ( D.M,clelland ) (1961 ) معتقد بود که کارآفرین کسی است که یک شرکت (یا واحداقتصادی) را سازماندهی میکند و ظرفیت تولیدی آن را افزایش میدهد.
ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968 ) جنبة اصلی کارآفرینی را همانا شناسایی و بهرهبرداری از کارهای فرصتطلبانه برای گسترش شرکتهای کوچکتر میداند.
ـ کارلند ( J.c.carland ) (1984 ) معتقد است که کارآفرین فردی است که جهت دستیابی به سود و رشد،شغلی را به وجود میآورد و مدیریت میکند.
ـ چل ( E.chell ) و هاروث ( J.Haworth ) (1988 ) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند کهکارآفرینان افرادی هستند که قابلیت مشاهده و ارزیابی فرصتهای تجاری، گردآوری منابع مورد نیاز و دستیابیبه ارزیابی حاصل از آن را داشته و میتوانند اقدامات صحیحی را برای رسیدن به موفقیت انجام دهند.
ـ پیتردراکر ( P.draker ) (1985 ) معتقد است، کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک وجدیدی را با سرمایه خود شروع مینماید.
ـ ادی ( G.Eddy ) و الم ( k.olm ) (1985 ) معتقدند که کارآفرین فردی است که مایل و قادر بهمخاطرهپذیری است و در عین حال ابزار تولیدی و اعتباری را در هم میآمیزد تا به سود یا اهداف دیگریهمچون قدرت و احترام اجتماعی دست یابد.
ـ تراپمان ( J. Torpman ) و مورنینگ استار ( G.Morningstar ) (1989) در کتاب «نظامهایکارآفرینانه» در دهة 1990 مینویسند: کارآفرین یعنی ترکیب متفکر با مجری، کارآفرین فردی است که فرصتارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکری جدید برای یک مشکل قدیمی را مییابد.کارآفرین فردی است که میخواهد تاثیر اندیشه محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند.
ـ جفری تیمونز ( Jeffry Timmons ) (1990 ) درخصوص کارآفرینی مینویسد: کارآفرینی خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است. کارآفرینی فرایند ایجاد و دستیابی به فرصتها و دنبال کردن آنها بدون توجه به منابعی است که در حال حاضر موجود است. کارآفرینی شامل، خلق و توزیع ارزش و منافع بین افراد، گروهها،سازمانها و جامعه میباشد.
ـ دیوید مک کران ( D. Mckeran ) و اریک فلانیگان ( E.Flannigan ) (1996 ) کارآفرینان را افرادینوآور، بافکری متمرکز، و به دنبال کسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند که کمتر مطابق کتاب کارمیکنند و در نظام اقتصادی، شرکتهایی نوآور، سودآور و با رشدی سریع را ایجاد مینمایند.
در واقع، هنوز هم تعریف کامل، جامع، مانع و مورد پذیرش همة صاحبنظران ارائه نشده است، لیکن دراین بین تئوری و تعاریف اقتصاددان مشهور اتریشی به نام جوزف شومپیتر ( Joseph schumpeter ) ازکارآفرینی و نقش کارآفرینان در فرآیند توسعه مورد توافق و ارجاع اکثر محققین در این زمینه است:
بر طبق نظر وی کارآفرین نیروی محرکة اصلی در توسعة اقتصادی و موتور توسعه میباشد و نقش ویعبارت است از نوآوری یا ایجاد ترکیبهای تازه از مواد.
شومپیتر مشخصة اصلی کارآفرین را «نوآوری»میدانست و کار یک کارآفرین را «تخریب خلاق» تعریف کرد. وی در کتاب «نظریة اقتصاد پویا» اشاره میکندکه تعادل پویا از طریق نوآوری و کارآفرینی ایجاد میگردد و اینها مشخصة یک اقتصاد سالم هستند.
سابقه کارآفرینی در دنیا
در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که درکار مأموریت نظامی بودند کارآفرین خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال 1700 میلادی به بعد درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است.
کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای خود تشریح کردهاند. ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال 1934 که همزمان با دوران رکود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر کارآفرینی» لقب دادهاند. از نظر وی «کارآفرین نیروی محرکه اصلی درتوسعه اقتصادی است » و نقش کارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد»
کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفته است.
جامعه شناسان کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه پرداختهاند.
دانشمندان مدیریت به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانها پرداختهاند.
سابقه کارآفرینی در ایران
علیرغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه 1970 به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود . حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیشبینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد .
متأسفانه واژه کارآفرینی که ترجمهای از کلمه Enterpreneurship است، موجب گردیده است که معنی ایجاد کار و یا اشتغالزایی از این واژه برداشت میشود در حالیکه کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغالزایی است . این برداشت نا صحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه ( بویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعة آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سخنرانیهای مسؤولان در این خصوص ، صرفاً جنبة اشتغالزایی برای آن در نظر گرفته شود . در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند : بارور شدن خلاقیتها ، ترغیب به نوآوری و توسعة آن ، افزایش اعتماد به نفس ، ایجاد و توسعة تکنولوژی ، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبة اشتغالزایی آن توجه شود ، از سایر پیامدهای آن بی بهره خواهیم ماند .
کارآفرین کیست؟
زمان زیادی نیست که کلمات کارآفرین و کارآفرینی در رسانههای مختلف تکرار میشود و هر کس به سلیقه خود از این واژه جدید برای اشاره به مدیران، افرادموفق،سرمایهداران،سرمایهگذاران،صادرکنندگان، دلالها و تاجران استفاده میکند. هرچند هر کدام از این افراد ممکن است کارآفرین باشند ولی هیچکدام مصداق کاملی برای این مفهوم نیستند.
به راستی کارآفرین کیست؟ آیا کارآفرینان ویژگیهای متمایزی از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد دارند؟
چه چیز باعث میشود که نشاط حرکت به لختی و سکون غلبه کند؟ آرزوی آن چیزی که امروز نیست ولی فردا میتواند باشد، اولین چیزی است که جمود کارآفرین را در هم میشکند. یعنی کارآفرین آرزومند است.
آن چه جهت و مسیر کارآفرین را برای رسیدن به آرزوهایش تعیین میکند از درون او برمیخیزد. عزم او برای حرکت یا توقف و اقدام یا عدم اقدام، چیزی نیست که مولود شرایط،محیط یا اطرافیان باشد. یعنی کارآفرین کنترل درونی دارد.
او برای اینکه بتواند درست آن چه را که میاندیشد عینیت بخشد و عزم خود را عملی کند باید رئیس و کارفرمای خود باشد. یعنیکارآفرین نیاز به استقلال دارد.
وقتی که خلاقیت از ذهن به عمل منتقل میشود، نوآوری صورت میگیرد. نوآوری یعنی پیمودن راه نارفته، کسی که اولین بار راهی را میپیماید،اولین کسی است که میتواند خبر مخاطرات راه را برای دیگران بیاورد. یعنی کارآفرین خطرپذیر است.
او به جای آن که منتظر ضمانت یک پایان موفق بماند، به فکر و تلاش خود تکیه میزند، به مشکلات حمله میکند و پیش میرود. یعنی کارآفرین منفعل نیست و برای استقبال از آینده روحیهای تهاجمی دارد.
ذهن پویای او مرزهای از پیش تعیینشده و قالبهای رایج را درهم میشکند و با وجودی که همان چیزی را میبیند که دیگران میبینند،اما چیزی را میاندیشد که دیگران نمیاندیشند. یعنیکارآفرین خلاق است.
به استقبال فردا رفتن، آخر ماجرا نیست. کسی که آگاهانه و پیشاپیش خود را در میدان مواجهه با مسائل میاندازد، باید توان سخت کارکردن در شرایط پرتنش را هم داشته باشد. یعنی کارآفرین با وجود فشار زیاد ، کارآیی خود را حفظ میکند.
لحظه تصمیم آغاز،تنها زمانی نیست که او با ریسک مخاطره مواجه میشود. ابهام یک پایان نامعلوم، برهر قدم این راه سایه میاندازد. یعنی کارآفرین قدرت تحمل ابهام دارد.
باید گفت که تعریف مجموعهای از صفات که کارآفرین ایدهآل را به تصویر کشد ، امکانپذیر نیست و از طرفی هر کارآفرینی تمام ویژگیهای ذکر شده در ادبیات را ندارد. برخی دیگر از ویژگیهایی که محققین بسیاری آنها را به عنوان ویژگیهای کارآفرین برشمردهاند عبارتند از:
آیندهنگربودن و داشتن چشم انداز : چشمانداز برای شخص کارآفرین کاملاً شفاف و خالی از هرگونه ابهام بوده و لذا قابل انتقال به دیگران میباشد. داشتن چنین چشماندازی به کارآفرین کمک میکند تا حرکتی مستمر و بدون سردرگمی و مستقیم به سمت هدف داشته باشد. علاوه بر این چشمانداز قابل انتقال دیگران را نیز در طی مسیر همراه و مددیار او مینماید.
مصمم بودن : عزم راسخ کارآفرینان یکی دیگر از ویژگیهای بارز آنهاست که انرژی و تعهد لازم برای کسب موفقیت را ایجاد میکند. کارآفرینان مصمم از ایدههای جدید و فرصتها و پیشنهادات شغلی دیگر چشمپوشی کرده و در مقابل به کاری که برای خود برگزیدهاند پایبند میماند. این قطعیت کارآفرین را در طی فرایند راهاندازی از هر گونه شک و تردید و دودلی مصون نگاه میدارد تا حدی که مخالفت نزدیکان و آشنایان نیز نمیتواند در اراده آنان خللی وارد نموده بلکه دودلی دیگران نیز تحت تأثیر این قطعیت برطرف میشود.
انگیزش: نیاز خود شکوفایی یکی از مهمترین انگیزههای کار آفرینان در محقق کردن چشمانداز خود است. نتیجه این نیاز قوی این است که در مسیر حرکت به سوی هدف،هرچیز دیگری از اولویت پایین برخوردار میگردد. در روابط شخصی،علایق خارج از این چشمانداز و یا پروژههای باسود مالی زیاد،همه از مواردی هستند که در مقایسه با هدف، اولویت پایینتری خواهند داشت. البته سود مالی بندرت انگیزه کارآفرینان قرار میگیرد چرا که پول به تنهایی نمیتواند انگیزهانجام تمام زحماتی باشد که در شروع یک فعالیت کار آفرینانه لازم است، هرچند که معیار خوبی برای اندازهگیری موفقیت فعالیت کارآفرینان است.
تمرکز: برای اینکه کارآفرین از انجام موفقیتآمیز تمام طرح و برنامهها و جزئیات کار مطمئن باشد، لازم است که همانند یک فوتبالیست خوب که لحظهای چشم از توپ برنمیدارد در تمام لحظات با تمرکز برچشمانداز، همه انرژی، وقت و سایر منابع را حول این هدف مصروف نماید.
وقف و از خودگذشتگی: کارآفرینان همه زندگی خود را وقف کار نمودهاند. بسیار سخت کوش هستند و پشتکار آنان مثال زدنی است در حقیقت آنان از کار در راستای هدف خود لذت میبرند. داشتن چشمانداز روشن و ترکیب آن با خوش بینی و ریسکپذیری کارآفرینان، سختکوشی وتعلق خاطر به کار را در آنان پدید میآورد.
تعاریف و نظریات مختلفی در مورد کارآفرینان شده که برخی از آنها عبارتند از :
ـ کارآفرین
کسی استکه فرصتی را کشف و برای پیگیری و تحققآن، سازمان مناسبی را بنا
میکند.
ـ کارآفرینکسی استکه عمدتاً به منظور کسب سود و رشد، کسبو کاری را تاسیس و
اداره میکند که مشخصات اصلیآن نوآوری و مدیریت استراتژیک است.
ـ کارآفرینکسیاستکه سیاستگذاریکسب و کار با اوست و به حساب خود ریسک مالیآن را به عهده میگیرد.
ـ کارآفرینکسیاستکه فرصتهای بازار را درک و جهت استفاده از آن فرصتها، سرمایه و دارایی لازم را فراهم میسازد.
ـ کارآفرین فردی استکه تقاضا را پیشبینی میکند و خطر ناشی از نوسانات آن را به عهده میگیرد، درفرآیند تولید عامل سازماندهی و مسئول تصمیماتی است از این قبیل: چهتولید شود ـ چقدر تولید شود ـ با چه روشی تولید شود.
ـ کارآفرین کسی است که فرصتها را تشخیص میدهد، منابع مورد نیاز را جمعآوری میکند، طراحی و اجرای نقشهای عملی را به عهده میگیرد، نتایج بدستآمده را بهموقع و با روشمنعطف جمعآوری میکند.
ـ کارآفرینکسی استکه تواناییآن را دارد که فرصتهایکسب و کار را ببیند و آنها را ارزیابیکند، منابع لازم را جمعآوری و از آنها بهرهبرداری نماید، و سپس عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پیریزی نماید.
ـ کارآفرینکسی استکه تولید را سازماندهیمیکند.
ـ کارآفرینکسیاستکه شرکتی را تاسیس یا قسمتی از کار را که باید انجامشود، مرتب میکند و به امید کسب سود، ریسکهایکسب و کار را میپذیرد.
ـ کارآفرینکارفرمایی است که ریسک و مدیریتکسب و کاری را به عهده میگیرد.
ـ کارآفرینکسیاست
که ترکیب جدیدی از وسائل تولید و اعتبار بنگاه اقتصادی را به عهده میگیرد.
ـ کارآفرین کسی است که با معرفی محصولات و خدمات جدید، ایجاد شکلهای جدیدی
از سازمان، یا بهرهبرداری از مواد اولیة جدید، نظر یا موضع اقتصادی موجود را به هم میریزد.
یککارآفرینبهمنظور تحققایدهاشعواملمورد نیاز مانند: زمین، نیرویکار، مواد مصرفیو سرمایهرا فراهمآوردهو بااستفادهاز قدرتتصمیمگیری، مهارتها و استعدادهایفردیاشدر طراحی، سازماندهی، راهاندازیو مدیریتواحد جدید، ایدهاشرا تحققمیسازد و از این راهبه کسب درآمد میپردازد. همچنیندر این راه یک عدم موفقیت را بهدلیل فعالیت در محیطغیر قابلکنترل و مبهم و با موانع پیشبینی نشده میپذیرد. ازنظر علماقتصاد، کارآفرینفردیاستکهبا صرفزمانو انرژیلازم،منابع، نیرویکار، مواد اولیه و سایردارائیها را بهگونهایهماهنگمیسازد کهارزشآنها و یا محصولاتحاصلاز آنها نسبتبهحالتاولیهاشافزایشیابد (ایجاد ارزشافزودهکند).
کارآفرینسرمایهدارنیستولیقادر استاز سرمایههایراکد بهخوبیاستفادهکند. همچنیناو ممکن است مخترع، عالم، متخصصو هنرمند نباشد، ولیتوانبهرهبرداریمناسباز علم، تخصصو هنر دیگرانرا دارد.
تعاریفیکهاز کارآفرینیارائهشده ، مبینآناستکه، کارآفرینمنتظر سرمایهگذاریو ایجاد شغلازطرفدولت و دیگران نیست. او خود با شناختصحیحاز فرصتها و استفادهازسرمایههایراکد، امکاناتیرا فراهمنمودهو با سازماندهیو مدیریتمناسبمنابع، ایدةخویشرا عملیمینماید. او تنها خودششاغلنمیشود، بلکهبدوناتکاء بهدولت،در بخشغیردولتیبرایتعداد دیگرینیز شغلمیآفریند و علاوهبرآننقشمهمیدر تولید و«اشتغالمولد» دارد. اینامر سببکاهشنرخبیکاریبدوننیاز بهسرمایهگذاریدولتبرایایجاد اشتغالمیگردد. البتهدولتمیتواند با ارائهتسهیلاتو پیگیریسیاستهایمناسب، حرکتکارآفرینانرا شدتو شتاببخشد.
هر کارآفرینبالقوهیا بالفعل، بهیکنسبتاز اینویژگیها و قابلیتها برخوردار نیست. لذاکارآفرینانطیفمتنوعیرا شاملمیشوند کههمین باعثتنوعدر تعریفکارآفرینیو کارآفرینشدهاست.
ویژگیهایکارآفرینان:
چنانچه گفته شد کارآفرینان طیف متنوعی را شامل میشوندکه این موضوع موجب شده صاحبنظران و محققین کارآفرینی ویژگیهای مختلفی برای کارآفرینان ذکر کردهاند که در زیر به مهمترین آنها اشاره میشود:
ـ نوآوری( Innovation )
ـ خلاقیت( Creativity )
ـ مخاطرهپذیری( Riskbearing )
ـ اعتماد بهنفس( self-confidence )
ـ دانشفنی( Technical Knowledge )
ـ استقلال( Independent )
ـ هدفگرا ( Goal- Oriented )
ـ مرکزکنترلداخلی( Enternal locus of control )
ـ عکسالعملمثبتنسبتبهمشکلاتو موانع( Positive
reaction to set back )
ـ تواناییبهایجادارتباطات( Communication Ability )
ـ توفیقطلبی( need for Achievement )
ـ تمایلبهمسؤولیتپذیری( Desir
for Responsibility )
کارآفرینی مهمترین شاخص توسعه
با توجه به مختصات عصر کنونی که عصر تلاقی انقلابات عظیم فناورانه همچون ظهور و همه گیر شدن تکنولوژیهای اطلاعاتی ، نانو تکنولوژی و تکنولوژی زیستی نام گرفته و با دیگر مظاهر انقلاب دیجیتالی و الکترونیکی که بسیاری از نظامات اجتماعی بالاخص ماهیت کسب و کارها و برخی دیگر از تعاملات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع را دستخوش تغییرات بنیادین قرارداده و بسیاری از شالوده های استوار دیرین را متزلزل نموده است و با عنایت به تغییرات شتابناکی که در عرصه های متعدد زندگی انسانی در شرف روی دادن است و جامعه گسترده ی جهانی را با چالش های جدی رویارو نموده است .
کارآفرینی بعنوان یکی ازاستراتژی های اثربخش درمحیط عصرحاضر،الگویی کارامدجهت حصول به اهداف توسعه اقتصادی-اجتماعی قلمداد می گردد.
امروزه از آن بعنوان موتورمحرکه ی توسعه ونیز عامل ایجادمزیت رقابتی درجهت رشد وبقای جوامع نام برده می شود به گونه ای که آن بعنوان یکی ازشاخصهای مهم حتی دربین ممالک پیشرفته وتوسعه یافته موردنظر اندیشمندان واقع گردیدو همه ی این مزایا ودستاوردهای درخشان متکی به وجودویژگی های متعالی درانسان های توانمند،متعهد،خودباور ومسئولیت پذیر بنام کارآفرین که واجد مختصات گرانسنگی همچون: پیشگامی،نوآوری وخلاقیت،آینده نگری،تعهد،اعتمادبه نفس بالا،استقلال طلبی وتعالی جویی میباشند.
آنان انسان های پاک نهادی هستند که بعنوان سرمایه های
عظیمانسانی منشا
وموجدتاثیرات حیاتی درروند پیشرفت جامعه وکشور می باشند.انسان کارآفرین ستون بنیان
توسعه است که دارای امتیازات وشایستگی های والایی می باشدو باکمک
آن توان زایدالوصفی درپاسخگویی به نیازهای جدید وروبه تزایدجامعه ازطریق ایجاد
وشناسایی فرصت های مغتنم محیطی ونیزمهار وکنترل تهدیدهای ناخواسته ی موجود
وتقلیل آثارمخرب وکاهنده ی آن دارد.اوهمچنین
ازطریق درک بالای شرایط والزامات محیطی وازراه بکارگیری مهارتهای متعدد
وویژگی های برجسته ی کارآفرینانه
وترکیب وانسجام آنها باعوامل ویافته های ارزشمندمحیطی توان خلق وایجادآثار
وفواید ومزایای منحصربفردی راپیدا می کندکه منجربه رفاه وآسایش وسعادت وآرامش
همه
ی آحادجامعه میگردد. اوفردی
است که به تعبیرشیوای"جفر ی تیمونز"از
هیچ همه چیز خلق میکندودرسرشور وشوق خلقت را می پروراند.کارآفرینان
را می توان عاملان قدرتمند تغییر نامید که
تسریع بخش وتسهیل گر دگرگونی ها وتحولات بنیادین در جوامع می باشند
آنان ارتقا دهنده منابع ازسطحی به سطح دیگر می
باشندتاارزش افزوده ی بیشتری
رااستیصال نمایند وتحرک بخش عوامل اقتصادی محسوب می گردند.آنها
همچنین به ارتقای بهره وری به عنوان اکسیرحیات بخش
کشورهاپرداخته وازراه اشتغال کارآمد ومولد همه ی عوامل
به رشد وتوسعه ی بسیاری ازشاخص
ها کمک نموده وبه بسیاری از ناهنجاری ها،اضطرابات وناامنی های
اجتماعی خاتمه می بخشند.کارآفرینان سرمایه های
عظیم وبی بدیل انسانی برای جوامع تلقی می گردند که بااتکا به تلاش ها وتوانمندی
های بالای آنان کاستی ها وناملایمات اقتصادی – اجتماعی از آن جوامع رخت برمی
بندند.
با شناسایی و درک این ویژگی ها و اوصاف متعالی در کارآفرینان و بکارگیری آنها بواسطه آنان، امروزه از کارآفرینی به عنوان یکی از کارآمدترین عوامل مزیت آفرین نام برده شده و توصیه می گردد که لازم است تا آن بعنوان یک راهبرد حیاتی مورد توجه و عنایت ویژه ملت ها و دولت ها واقع گردد و راه اعتلای فرهنگ غنی کارآفرینی و با هدف بهره مندی از تمام ظرفیت ها و توانمندی های بالفعل و بالقوه کارآفرینانه فارغ از هر گونه تعلقات و گرایشات و بدور از هر گونه قشری نگری و جزیره ای عمل نمودن، همه ی نهادها ، دستگاهها و موسسات و دست اندرکاران بطور منسجم و منطبق با آمیزه های برآمده از رویکرد سیستمیک با تمام توان و پتانسیل های موجود در جهت آموزش، ترویج و توسعه واقعی آن در سطح همه ی لایه ها و اشقار جامعه همت گمارند.
این مهم بالاخص در جامعه ی ایرانی که از جهت اشتغال و بهره وری و مهارت یافتگی نیروهای آماده برای کار دارای کاستی های زیادی می باشد و از تبعات نامطلوب آن نظیر ناامنی های اجتماعی و اضطراب ها و ناملایمات رنج می برد بسیار حائز اهمیت خواهد بود و لذا توصیه می شود بعنوان راه برون رفت از وضعیت بوجود آمده بویژه آسیب های اجتماعی و چالش هایی که از آن ناحیه کشور را متاثر ساخته است از اشاعه و ترویج کارآفرینی و بکارگیری کارآفرینان به طرز چشمگیر حمایت گردد که در این رهگذر همه ی نهادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی ، آموزشی و ایدئولوژیکی مسئولیت دارند تا به حمایت همه جانبه و دلسوزانه از این قشر متعهد، تلاشگر ، مجاهد و خستگی ناپذیر برآمده و عرصه را جهت حضور و مشارکت فعالانه و پرثمر آنان آماده ساخته تا کارآفرینان بدور از هر گونه دغدغه و مشکلی و با تمام توان و قوا از راه نوآوری و خلاقیت و با ورود به عرصه های جدید کسب و کار رونق و توسعه را به جامعه ارزانی داشته و در راه شکوفایی و پویایی و تعادل اقتصادی و نیز تأمین امنیت اجتماعی ، کشور و ملت را به سوی آینده درخشان و متعالی رهنمون سازند . آینده ای که برازنده شأن و عظمت دیرین ملت بزرگ و تاریخ ساز ایران باشد . کشوری که مهد انسان های فرهیخته ومتعهد است وبه جرات می توان ادعا نمود اگرسیاست های حمایت،هدایت وترویج کارآفرینی راباجدیت وبه گونه ی اصولی ومستمر بکارگرفت یکایک شیرمردان وشیرزنان این مرز پرگهرمصادیق واقعی وحقیقی کارآفرینی اطلاق خواهندگشت وهرکدام پشتوانه وسرمایه ی عظیم وبی بدیلی درراه کسب جایگاه واقعی جهانی برای این کشورخواهندگردید.چه اینکه این مدعا به کرات ازسوی ایرانی متعهد وفرهیخته به اثبات رسید ودراین موردتاریخ انگشت تحیرگزیده است.
بدیهی است دراین راستا مسئولیت ونقش بی بدیل نهادهای علمی،آموزشی،پرورشی نظیرنظام آموزش وپرورش عمومی،دانشگاهها ومراکزآموزش عالی،حوزه های علوم دینی،رهبراندینی وفرهنگی،نخبگان ودانشمندان وفرهیختگان وتریبون های عمومی مانندمساجد،پایگاههای نمازجمعه،صداوسیما وارباب جراید ورسانه ها بیش ازدیگرآحادجامعه بسیارحیاتی وکارامد خواهدبود.
اینک که به این حقیقت واقف گردیدیم که اعتلا وشکوفایی وعظمت وتضمینآینده ملت وکشوردرگرو اشاعه وترویج کارآفرینی بعنوان استراتژی مهم توسعه می باشد برهمگان فرض است تادرایجاد وبسط وگسترش "نهضت ملی کارآفرینی "که خود در راستای "نهضت عظیم علمی "درکشوراست ازهمه توان وظرفیت ها ومساعدتها استفاده نموده وبعنوان یک باورملی وعزم استوارعمومی آن را درکشورنهادینه نموده تامنجر به غروروافتخارملی گردد. بنابراین پیشنهاد می گرددکه به منظوربهینه نمودن تلاشها وباهدف تحقق همه ی آرمانهای کارآفرینانه لازم است ضمن عنایت ویژه به مقوله کارآفرینی بعنوان یک میثاق ملی درراه توسعه،شکوفایی ورشد واعتلای کشور" کمیته ملی کارآفرینی" کشور متشکل ازدلسوزان عرصه ی سیاست ، فرهیختگان وفرزانگان حوزه ودانشگاه ، نخبگان ملیربسترمتعالی تعلیم وتربیت تشکیل گردیده تامسؤولیت ساماندهی وانسجام همه ی تلاش ها وکوششها ی لازم درراه نهادینه سازی فرهنگ متعالی کار وکارآفرینی راعهده دارگردیده ونقش هماهنگ کننده وراهبردی رادرجهت تجمیع فعالیت ها وفراهم کردن بسترهای لازم ونیز احتراز ودوری ازهرگونه موازی کاریها بعهده گیرد.
دراین صورت میتوانامیدوار شدکه این الگوی کارآمدبصورت خودجوش توسط آحادملت پذیرفته شده ونهضت عظیم تلاش ومجاهدت درراه شکوفایی واعتلای اقتصادی- اجتماعی تارفع کلیه کاستی ها وبه بارنشستن کلیه تدابیر وتمهیدات کارآفرینانه فراگیرخواهدگردید وجامعه رادرحصول به همه ی ارزش های کارآفرینانه درراه زدودن لکه های فقر وتوسعه نیافتگی ونیز خشکاندن ریشه های ناامنی واضطراب های اجتماعی یاری می نماید.
وبرآحادملت نیز فرض است تا کارآفرینان رابه سان دلیرمردان عرصه های تلاش ومجاهدت وسربازان فداکار وحماسه آفرین جبهه های سرافرازی پاس بدارند ویار ویاور آنان ودوشادوش آنها ازبذل عنایت ومهربانی ومهرورزی نسبت به آنان دریغ نورزند.
وضعیت فعلی کشور از نظر اشتغال:
نیروی انسانی ، مهم ترین عامل موثر در رشد و توسعه هر کشور است و جمعیت هر جامعه به منزله ثروت ملی آن به شمار می آید . در شرایط فعلی کشور، یکی از بحران های اجتماعی ، مساله اشتغال است. از این رو مساله بیکاری در سال های اخیر ، به عنوان یکی از چالش های اساسی اقتصادی و اجتماعی در زمره مهم ترین تهدیدهای امنیت و توسعه ملی مطرح شده است . بیکاری به مقیاس وسیع یکی از ویژگی های بارز کشورهای در حال توسعه است . عواملی نظیر انفجار جمعیت ، ناتوانی بخش های تولیدی در جذب نیروی کار، به کارگیری روش های سرمایه بر به جای کاربر ، کمبود سرمایه ، انعطاف ناپذیری ساخت و تولید ، بیکاری پنهان ، تعیین دستمزدها بدون توجه به بازدهی نیروی کار و گسترش بی رویه بخش خدمات ، زمینه ساز مشکل بیکاری در کشورهای در حال توسعه و از جمله کشور ما ، شده است . میهن اسلامی ما ایران، جمعیتی جوان دارد و جوانی جمعیت هر چند سرمایه ای ارزنده از نظر منابع انسانی در اختیار برنامه ریزان کشور قرار داده، اما به واسطه عدم تعادل های فراوانی که در اقتصاد کشور وجود دارد ، این سرمایه انسانی ، خود به معضلی تبدیل شده است و قریب به 15 درصد نیروی فعال کشور بیکار هستند . این در حالی است که هر ساله بیش از5/1 میلیون نفر که بخش قابل توجهی از آنان ( قریب به 300 هزار نفر) دارای تحصیلات عالیه هستند ، وارد بازار کاری میشوند که بر خلاف چند دهه اخیر ، دیگر دولت در آن کارفرما و استخدام کننده بزرگ و اصلی نیست. بنابر قوانین و برنامه های پنج ساله توسعه ، دولت باید کوچک و کوچکتر شود و نمی توان از آن انتظار استخدام و جذب نیروهای تازه وارد به بازار کار را داشت ، مگر در حد نیروهایی که به سن بازنشستگی می رسند . ضمنا برنامه ریزی های فعلی، تنها برای ایجاد سالانه 750 هزار فرصت شغلی است که آن هم تا کنون محقق نشده است . از این رو امروزه اشتغال مهم ترین دغدغه دولت است و به نظر می رسد تنها راه ممکن برای رفع این دغدغه ، توسعه کارآفرینی است.
ضرورت توسعه کارآفرینی در شرایط کنونی
امروزه، جوامع با تحولات و تهدیدات گسترده بین المللی روبه رو هستند . تحولات و دگرگونی های نظام اجتماعی- اقتصادی عصر حاضر ، ناشی از پیشرفت های شگرف علمی و تکنولوژیک است که به نوبه خود به دیدگاهها، ضرورت ها و نیازهای جدیدی منجر شده است . برای پاسخ به این نیازها و همراهی با تحولات و دگرگونی های مزبور ، دیگر نمی توان به روش ها و فرایندهای موجود اکتفا کرد . از این رو تضمین و تداوم حیات و بقای جوامع، نیازمند تامین راه ها و روش های جدید به منظور مقابله با مشکلات است. بنابراین نوآوری، ابداع ، خلق محصولات ، فرایندها و روش های جدید بیش از پیش ضرورت می یابد . برای دستیابی به این هدف ، سیاستمداران با کمک اقتصاددانان و کارگزاران به دنبال ارائه الگویی هستند که نقش کارآفرینی را در توسعه همه جانبه به ویژه اقتصاد تقویت کنند. کشورهای پیشرفته صنعتی ، خیلی سریع توانستند نقش کارآفرینان را در توسعه اقتصادی کشف کنند و به دنبال توسعه و ترویج چنین فرهنگی در میان مدیران اقتصادی تلاش کرده و در این راستا سیاست های حمایتی مناسبی را در تقویت ویژگی های کارآفرینانه افراد و بقای روحیه کارآفرینی در سطح جامعه اتخاذ کنند. در واقع امروزه ، در عرصه جهانی ، افراد خلاق، نوآور و مبتکر به عنوان کارآفرینان ، منشأ تحولات بزرگی در زمینه صنعتی ، تولیدی و خدماتی شده اند و نقش آنان به عنوان موتور توسعه اقتصادی ، قهرمانان ملی و توسعه صنعتی، محرک و مشوق سرمایه گذاری ، عامل ایجاد اشتغال ، گزینه اصلی انتقال فناوری و عامل رفع خلل و تنگناهای بازار ، در جوامع تبیین یافته است. چرخ های توسعه اقتصادی همواره با توسعه کارآفرینی به حرکت در می آیند ، از این رو پرورش نیروهای خلاق و نوآور ، یکی از مباحث مهم در سطح صنعت، خدمات و دانشگاهها است . امروزه ، همگان دریافته اند جوامعی که بیشتر به فکر متکی بوده اند تا به منابع زیرزمینی ، در بلند مدت موفق تر و سرافرازتر بوده اند. منابع زیرزمینی در کشورهای جهان سوم با وجود مزیت های آن از جمله موانع توسعه یافتگی محسوب شده است. در صورتی که نبود این منابع در برخی از کشورها باعث شده است تا آنها با استفاده از نیروی فکر، خلاقیت و ابتکار و در یک کلمه ، کارآفرینی ، از جمله کشور های پیشرو در جهان کنونی شوند. به ویژه در عصر حاضر ، که عصر دانایی و خلاقیت و عصر تلفیق اندیشه ها و ابتکارات است ، توجه به کارآفرینی ، در توسعه و پیشرفت کشورها بسیار اهمیت دارد . کارآفرینی از منابع مهم و پایان ناپذیر جوامع بشری است ، منبعی که به توان و خلاقیت انسان ها بر می گردد. افزایش میزان توجه سیاستگذاران ، دولتمردان و مدیران به این موضوع حساس و ضروری در جامعه در حال رشد ما، زمینه مناسبی برای بروز استعدادهای افراد کارآفرین را به منظور توسعه اقتصادی کشور فراهم ساخت که رسیدن به این هدف ، نیازمند همکاری نزدیک دولت در تدوین سیاست ها ، خط مشی ها و قوانین و محافل علمی در ارائه راهکارهای اجرایی برای شناسایی ، پرورش و شکوفایی استعدادهای این افراد است تا اینکه بتوانیم هر چه بهتر و بیشتر از این ذخایر گرانبها و پایان ناپذیر به نحو احسن استفاده کنیم.
موانع کار آفرینی :
بحث کارآفرینی یک بحث توسعه ای است .الگو های مختلفی برای توسعه در دنیا وجود دارد،از جمله توسعه های درون زا یا برون زا،توسعه های مبتنی بر مزیت های رقابتی یا مبتنی بر الگو های جمعیتی خاص،ولی آخرین مدل توسعه در واقع توسعه از طریق کارآفرینی است .
شما وقتی به کشوری مثل ژاپن نگاه می کنید می بینید که الگوی توسعه آن ،از مسیر شرکت های بزرگ بوده است .مخصوصا از دوران روی کار آمدن امپراطوری میجی و سقوط حاکمیت سامورایی ها که دولت از طریق شرکت های بزرگ توسعه را آغاز کرد و هولدینگ هایی مثل میتسوبیشی ،سومی تومو،میتسو یی ،پاناسونیک،تویوتا در این کشور شکل گرفت .در کشورهایی مثل سنگاپور یا تایوان می بینید که توسعه از طریق رسمی (شرکت های کوچک و متوسط)است .
شرکت های کوچک و متوسط در اندونزی حتی وزارت رسمی دارند.این کشورها الگوی توسعه شان از طریق شرکت های کوچک است.
در کره جنوبی هم توسعه ابتدا از طریق شرکت های بزرگ بود .شرکت های بزرگی مثل سامسونگ و ال.جی محور قرار گرفتند.در کشورهای سوسیالیستی مثل شوروی ،توسعه از طریق دولت و تمرکز دولتی بوده در واقع توسعه تا آن زمان ، ترکیبی از این سه محور بوده است .
ولی آخرین پدیده ای که از آن صحبت می کنند، ابتدا رشد و توسعه اقتصادی از طریق Primary Economy یعنی اقتصاد اولیه بود ولی در حال حاضر می گویندSecondry Economy یعنی توسعه از طریق کارآفرینی که در این روش توسعه ،تمرکز بر روی افراد خاصی است که مدل های انگیزشی و خلاقانه دارند. افرادی که به آنها قهرمانان صنعتی و قهرمانان توسعه می گوئیم .افراد خاصی که می آیند و لکوموتیو ران توسعه می شوند.
کارآفرینان چنین نقش کلیدی را در توسعه دارند.
کارآفرینی ویژگی ای نیست که در همه باشد.در تعریف به فردی می گوییم که دارای ایده و فکری جدید است و از طریق ایجاد یک کسب و کار می تواند یک مغازه ،یا کار در منزل یا فروشگاه یا شرکت باشد، یک محصول یا خدمت جدیدی به بازار ارائه دهد.
این بحث بسیار مهمی است که بدانیم لکوموتیوران توسعه چه کسی است؟ در بنگاههای اقتصادی ، از گذشته این بحث وجود داشته است که انسان ها از زمان غار نشینی همیشه به دنبال تغییر بودند.این عامل تغییر چیست شما وقتی به اقتصاد دان ها نگاه می کنید،مثلا مرکانتلیستها می گفتند کشوری موفق است که منابع اولیه بیشتری (مثل طلا و نقره ) داشته باشد و فعالیتهای تجاری،عامل و موجد ارزش افزوده باشد.
اما در اقتصاد مکتب دیگری به نام Naturalism یا طبیعیون به وجود آمد که می گفتند کشوری موفق است که زمین بیشتری داشته باشد. توماس مان گفت : زمین یگانه سرچشمه نعمت است .
این اقتصاد دانان ، فعالیتهای کشاورزی را محور توسعه می دانستند. بعد ها عده ای از کلاسیک ها آمدند و گفتند کشوری که تولید در آن محور باشد موفق است .در این مرحله شومپیتر که او را پدر کارآفرینی می دانیم،آمد و حرف بسیار جالبی زد .این اقتصاد دان مکتب اطریش در سال 1934 گفت که عامل اساسی توسعه، نوآوری است همه حرف او این بود که ایجاد شرکت های جدید توسط کارآفرینان نو آفرین ، موجب خروج شرکت های قدیمی از صحنه بازار می شود .این تخریب را تخریب خلاق نامگذاری کرد.این تخریب خلاق در چند حالت بوجود می آید: این که کسی محصول یا خدمت جدید ارائه دهد ، در تولید فرآیند جدیدی ایجاد کند ، بازار جدیدی ایجاد کند ،منبع جدید و یا اینکه تشکیلات جدیدی را در داخل تشکیلات قدیمی بوجود آورد.
مثلا زمانی که معلمان از یک تکه چوب در پای تخته کلاس درس استفاده می کردند،نجارها کارشان ساخت این تکه چوب ها بود .در این زمان یک انسان خلاق از آلومینیم برای این کار استفاده کرد.به طوری که آن تکه چوب بلند تبدیل به یک قطعه آلومینیمی قابل حمل شد که به عنوان خودکار و نوشت ابزار مصرف می شد. در این حال اوضاع نجارها به هم ریخت .پس از آن ،فکر جدید دیگری آمد و از یک باتری کوچک و لیزر یک پوینتر ساخت که موجب شد بازار قبلی کنار زده شود . شومپیتر می گوید که در اقتصاد هر چه از نوآوریها زاد و ولد بیشتری داشته و چرخه تخریب خلاق گسترده تر باشد، اقتصاد پویا و کارآمدتر است.
با این حساب اساس کارآفرینی ،نوآوری است .این مطلب در واقع جوهره ناب کارآفرینی است.ولی ما در فضای ساده تر به ایجاد شرکت های جدید هم کارآفرینی می گوییم .به این معنا ،برای شناخت اقتصاد توسعه یافته در یک کشور می توان به میزان ایجاد شرکت های مختلف هم توجه کرد. طبق آمارها تا سال 2010 در آمریکا هشت میلیون شرکت ایجاد می شود. در کشور ما آخرین آمارها از تعداد شرکتهایی که می خواهند اظهارنامه مالیاتی بدهند تا جامعه حسابداران رسمی به کار آنها رسیدگی کنند چیزی حدود 50 هزار شرکت است .که این تعداد با نگاه به شرکت های داخل بورس ،خیلی کمتر خواهد شد.
اصولا کشور توسعه یافته کشوری است که یک اقتصاد قوی داشته باشد . اقتصاد قوی را با دو پارامتر می توان نشان داد. یکی وجود کارآفرینانی که قدرت نوآوری داشته باشند و دیگری وجود کارآفرینانی که تمایل به ایجاد کسب و کار دارند و شرکت تاسیس می کنند.
شومپیتر اعتقاد دارد که کارآفرینی موتور توسعه اقتصادی است .اساس حرف او این است که موتور توسعه اقتصادی در واقع نوآوری است .
روشن نبودن این مفهوم در کشور ما به خاطر این است که ما به مسائل مختلف نگاه صنفی داریم.اگر ما به دنبال به وجود آوردن یک کشور موفق هستیم ،باید بتوانیم یک اقتصاد موفق سازماندهی کنیم . و اقتصاد موفق در گرو استراتژی های مدون، جامع و فراگیر است که کارآفرینی در آن محور قرار میگیرد.باید فضایی را بوجود آوریم که کارآفرینان در آن فضا بتوانند رشد و نمو کنند.
از موانع کارآفرینی در کشور ما یکی دولتی بودن اقتصاد است .کارآفرینی در بستر بخش خصوصی می تواند رشد و نمو داشته باشد .ما این فضا را ایجاد نکرده ایم.در واقع اصلی ترین مانع کارآفرینی در کشور ما ،نگاه و نگرش دولت است دولت با این مفهوم آشنا نیست .بسیاری از مسوولین کارآفرینی را مترادف با اشتغال می دانند.در صورتی که اینطور نیست .ایجاد اشتغال در واقع خروجی مجموعه کارآفرینی است .اگر نگاه سیستمی داشته باشیم ،چنانچه ورودی یک سیستم کارآفرینی باشد، خروجی این سیستم ایجاد اشتغال است .
در واقع مفهوم کارآفرینی هنوز شناخته نشده و این یکی دیگر از موانع کارآفرینی در کشور ما است.در واقع باید برای مجموعه دولت و سیاستمداران نظام مفهوم کارآفرینی و اهمیت آن تشریح شود.
موانع سازمانی کارآفرینی
موانع زیادی برای کارآفرینی معرفی شده است اما همه آن ها تحت عنوان موانع کارآفرینی نبوده بلکه به عنوان موانع خلاقیت و نوآوری و غیره ارائه شده است.
میکلیزوبلاک( 1989) موانع سازمانی را شامل موارد زیر داشته اند:
× رویه های اجرائی نامناسب سازمان در برخورد با اشتباهات
× برنامه ریزی بلند مدت
× سبک( ساختار) مدیریت وظیفه مدار
× ترفیع افراد شازشکار یا موافق
هم چنین مک میلان و همکاران(1986) موانع ذیل را برای کارآفرینی سازمانی معرفی کرده اند:
× مشکلات عملیاتی
× برنامه ریزی بی دقت و ناکافی
× انتظارات سازمانی غیر واقعی
× کافی نبودن حمایت سازمان از فعالیت های کارآفرینان
× اشتباه خواندن بازار(Misreding The Market).
چالش های کارآفرینی در ایران
کارآفرین نیروی محرک در توسعه اقتصاد است و کارآفرین دانشجو ، کارآفرینی است که با استفاده از یافته های علمی خود به فعالیت های اقتصادی نو می پردازند و دانش را به اقتصاد مرتبط می سازد . اما توفیق در کارآفرینی نیاز به ترویج، هدایت و حمایت دارد . گروه دانشگاهی "مهر" در گفتکو با برخی از صاحبنظران کارآفرینی کشور به بررسی چالش های موجود در زمینه کارآفرینی در کشور پرداخته است که ماحصل گفتگو به شرح زیر است:
رییس مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف:
ایجاد سازمان های مجازی سبب گسترش کارآفرینی در کشور می شود .
دولت باید امکان به وجود آمدن سازمان های مجازی را فراهم نماید.
تسهیل گردش اطلاعات از طریق اینترنت به کارآفرین کمک های فراوانی می کند به این صورت که می تواند اطلاعات خویش را در اختیار عموم قرار دهد یا با جستجو در بانک های اطلاعاتی، حوزه ای که مایل به فعالیت در آن است را بیشتر و بهتر بشناسد و سپس فعالیت خویش را آگاهانه آغاز کند.
IT برای کارآفرینی یک تیغ دولبه است در 5-4 سال گذشته معقول ترین افراد کسانی بودند که در فضای IT کار کرده اند اما از سویی بزرگترین ورشکستگی ها هم در فضای IT به وقوع پیوسته است . فضای IT فضای بسیار مناسبی است هر چند امکان شکست در آن بسیار بالاست.
او ایجاد سازمان های مجازی را راهی برای گسترش کارآفرینی در کشور عنوان کرد و اظهار داشت : ایجاد سازمان های مجازی که بیشتر فعالیتهایشان از طریق اینترنت صورت می گیرد و نقش ترویج آموزش، مشاوره و حمایت مالی را به صورت مجازی بر عهده دارند، می توانند کمک شایانی به گسترش فرهنگ کارآفرینی در کشور عرضه کنند.
وی تأکید کرد : توصیه می کنم سازمان های مجازی توسط بخش خصوصی ایجاد شوند و دولت فقط امکان به وجود آمدن آنها را فراهم نماید.
استاد دانشگاه شهید بهشتی عنوان کرد:
افزایش حجم سرمایه گذاری در عرصه های نو، آینده کارآفرینی ایران را امید بخش می سازد.
برای رسیدن به توسعه تنها اعتقاد به این موضوع کافی نیست باید بستر لازم برای توسعه همه جانبه فراهم شود.
او تصریح کرد: در سه دهه پیش این نظریه مطرح بود که دولت در فعالیت های اقتصادی شرکت کند و شرکت های بزرگ تولید کننده فولاد ، شرکت های هواپیمایی و مسافربری ، بانک های بزرگ دولتی ، شرکت های بیمه و ... همه دولتی باشند اما پس از مدتی مشاهده کردند که این شرکت ها نه تنها از نظر کیفیت تولید، بلکه از نظر قیمت نیز قدرت رقابت با شرکت های بخش خصوصی ژاپن و آمریکا را ندارند به همین دلیل دولت به عنوان ابزار کارآفرین از سه دهه پیش کنار گذاشته شد و تنها بخش تنظیم سیاست ها را به عهده گرفت و کار را به بخش خصوصی واگذار کرد.
وی افزود : امروزه کارخانه های اتومبیل سازی ، نیروگاههای برق و بانک ها در اکثر کشورهای جهان خصوصی هستند و در بخش خصوصی به موفقیت رسیدند و این اهمیت بخش کارآفرینی را نشان می دهد.
مسوولان جامعه اگر معتقد به فرآیند توسعه باشند طبعا به دنبال ابزار توسعه هم خواهند رفت . یعنی کاستیهایی که در ساختار اقتصاد ایران وجود دارد را شناسایی کرده و در صدد ترمیم آن بر می آیند.
علی رغم مشکلات موجود برای نخستین بار در تاریخ کشور، حجم سرمایه گذاریهای ما به ویژه توسط بخش خصوصی در عرصه های نو قابل توجه است . با این اوصاف من در مجموع آینده کارآفرینی را در ایران امید بخش می دانم.
رئیس مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی امیر کبیر :
ناشناخته بودن مقوله کارآفرینی از موانع گسترش فرهنگ کارآفرینی در کشور است .
ناشناخته بودن مقوله کارآفرینی ، ارزش نداشتن سرمایه در کشور، عدم امنیت ، منزلت اجتماعی و وجود موانع امنیتی و اطلاعاتی از جمله موانع موجود در راه گسترش فرهنگ کارآفرینی در کشور می باشد.
مسوولان کشور باید موانع موجود برای تولید محصول و ایجاد شرکت را از میان بردارند و به تقویت روحیه تولید و کسب و کار بپردازند . از جمله عواملی که می تواند در گسترش فرهنگ کارآفرینی مفید واقع شود، تشویق جوانان و نوجوانان به کارهای تولیدی ، خدماتی و سبک و کار و ایجاد فضای مناسب برای آنها می باشد که البته در رأس همه این موارد دولت قرار دارد.
رییس منطقه آزاد قشم عنوان کرد:
سازمان های دولتی توانایی ایجاد شرایط لازم برای بروز کارآفرینی و خلاقیت را ندارند.
متأسفانه مکانیزم لازم برای گسترش فرهنگ کارآفرینی در سازمان های دولتی وجود ندارد.
وی در خصوص ایجاد فرهنگ کارآفرینی در ایران افزود : کارآفرینی کار آسانی نیست و نیازمند خلاقیت، ابتکار و ایده پردازی است . در کشورمان خلاقیت، ابتکار و شرایط و فضای لازم برای آن مهیاست ولی متأسفانه از این شرایط به دست آمده به نحو احسن استفاده نمی شود . من همواره افراد را به جستجوی ایده های جدید در داخل و خارج از کشور و شناسایی و الگو برداری از آنها تشویق کرده ام . ولی متأسفانه به دلیل شرایط سختی که در ادارات و سازمانها از نظر تأمین منابع مالی و امور جاری وجود دارد تا کنون به اهداف مورد نظر نرسیده ایم .
تعداد اشخاص خلاق در کشور معدود است واکثر قریب به اتفاق افراد مجریان خوبی هستند اما ورای این افراد باید ایده پردازان قوی نیز جذب شوند.
رئیس سازمان منطقه آزاد قشم درپاسخ به این سوال که چگونه می توان از مدیران، کارآفرینان لایقی ایجاد کرد، گفت: به میزان همسویی نیازهای روحی و مادی افراد با اهداف یک سازمان امکان بروز خلاقیت در آنها فراهم می شود ، که البته ساختارهای دولتی ما توانایی فراهم کردن این شرایط را ندارند.
در سازمان دولتی به دلیل آنکه افراد حقوق بگیر هستند، اساساً انگیزه ای برای بروز خلاقیت وجود ندارد . البته در بخش خصوصی شرایط کمی متفاوت است در این بخش ها می توان منافع شرکت را با نیازهای روحی و مادی افراد همسو کرد. در این مجموعه ها، پاداش هایی که افراد به افراد داده می شود انگیزه را برای حرکت و خلاقیت در آنها ایجاد می نماید ، متأسفانه ما این مکانیزم را در سازمان های دولتی نداریم.
مدیر عامل شرکت تجارت الکترونیک پارسیان:
با وجود تمام عقب ماندگی در بخش صنعت، در کارآفرینی می توانیم به روز باشیم توسعه فناوری اطلاعات در کشور فرصت های کارآفرینی جدیدی را ایجاد می کند.
در دهه های اخیر بخش خدمات یکی از بخش های اشتغال زا و بسیار پول ساز در کشورها بوده است . به عنوان مثال کشورهای بزرگی همچون انگلستان که عمده درآمدشان از بخش خدمات است، بخش صنایع قسمت کمی از درآمد ملی انگلستان را تشکیل می دهد.
بخش خدمات شامل مواردی همچون بانک، بیمه و تجارت الکترونیک است. مدیر عامل شرکت تجارت پارسیان افزود: کمک به توسعه هر چه بیشتر بخش فناوری اطلاعات در کشور امری ضروری است و فرصت های کارآفرینی جدیدی را برای ما فراهم می نماید.
تجارت الکترونیک یکی از روش هایی است که به رفاه و آسایش مردم کمک می کند .
وی یادآور شد: امیدواریم بتوانیم با ارائه خدمات مناسب ، ایجاد زمینه های لازم برای توسعه فناوری اطلاعات و تشویق مردم به مصرف بیشتر محصولات ساخت داخل به مردم خدمت کنیم و علاوه بر اینها به دنبال کارهای خدماتی نوین نیز باشیم .
ما علی رغم عقب ماندگی هایی که در برخی از زمینه های صنعت داریم در کارآفرینی می توانیم به روز باشیم.
عضو کمیته کارآفرینی دانشگاه تهران :
ترویج کارآفرینی در سایه حمایت های مالی دولت امکان پذیر می شود.
تنها حمایت مراکز رشد برای ترویج کارآفرینی کافی نیست و باید در کنار مراکز رشد ، فضایی برای حمایتهای مالی ترویج کارآفرینی از سوی دولت در نظر گرفته شود.
وی در خصوص حمایت های دولت از مراکز رشد گفت: اگر یکسری از افراد در اثر انجام فعالیت های ترویجی به این نتیجه برسند که می بایست به سمت کارآفرینی روی آورند ، علاوه بر آموزش ها و مهارتهایی که کسب کرده اند در مراکز رشد یک دوره کوتاه طی می کنند تا قانون رقابت و ایستادن در کنار شرکت های بزرگ رقیب را دریابند.
اینگونه افراد پس از ورود به محیط کسب و کار نیازمند حمایت های مالی می باشند. البته تا حدودی مراکز رشد می توانند از لحاظ مالی ، اطلاعاتی و مشاوره ای کارآفرینان را تأمین کنند ولی می بایست در کنار این مراکز، فضایی برای حمایت های مالی در نظر گرفته شود.
حمایت ها تنها به یک دوره زمانی خاص اختصاص ندارد و به این شکل نیست که زمانی که یک کارآفرین فعالیت های خود را شروع کرد دیگر از حمایت های مالی محروم گردد . حتی ممکن است سال ها از تأسیس یک شرکت بگذرد ولی باز یک کارآفرین بخواهد ایده جدیدی را توسعه دهد.
در اکثر کشورها مراکز رشد فراوانی وجود دارد ولی در کنار آنها سازمانهایی نیز وجود دارند که وام در اختیار کارآفرینان قرار می دهند به طور مثال در این مورد می توان به سازمان SBA در آمریکای شمالی اشاره کرد.
در حوزه اطلاعاتی نیز دولت می تواند اطلاعاتی در زمینه تأسیس سازمانها از طریق اتاق بازرگانی، کتابخانه ها و اینترنت در اختیار کارآفرینان قرار دهد. در حوزه قانون گذاری نیز دولت می تواند به دفاع از کارآفرین در مقابل ایده هایش بپردازد و از وی حمایت کند
توصیف مختصری از وضعیت ایران
از کل 1.650.000 کیلومتر مربع مساحت ایران کمتر از 10 درصد آن مورد بهره برداری کشاورزی قرار می گیرد . از این مقدار نیز بیش از نیم آن به صورت آیش است و فقط 2/4 درصد آن به طور دایم زیر کشت قرار می گیرد.
این که چرا از تمامی خاک پهناور ایران صرفاً درچند درصد آن بیشتر نمی توان کشت و زرع نمود به مشکل کم آبی بر می گردد. از مجموع 4/15 میلیون هکتار زمین زراعتی در ایران در حدود 3/2 آن را زمین های دایم که صرفاً از طریق باران آبیاری می شود تشکیل شده است . به سخنی دیگر 3/2 محصولات کشاورزی ایران به ریزش باران متکی می باشد. به علاوه این نزولات سرنوشت مراتع و چراگاه ها را نیز رقم می زند که پایه اصلی دامداری ایران را تشکیل می هد . در 4 درصد از سطح کشور میزان بارش باران بیش از 50 سانتی متر می باشد و در 96 درصد باقی مانده میزان باران سالیانه حتی به 20 سانتی متر هم نمی رسد .با در نظر گرفتن این نکته که میانگین ریزش باران در سطح دنیا 90 سانتی متر است و حداقل ریزش باران برای برقراری یک کشاورزی معقول در ایران 25 سانتی متر است، در می یابیم که مجموعه شرایط و عوامل فوق و نیز عوامل دیگری نظیر زمان بارندگی در ایران، مقدار زمینی که به هر زارع ایرانی می رسد در مقایسه با زراعتکاران کشورهای دیگر به این مسئله پی می بریم که یکی از علل عقب ماندگی و توسعه نیافتگی در ایران این بدی شرایط اقلیمی ایران است و این شرایط اقلیمی باعث به وجود آمدن شرایطی دیگر در ایران شد که به نوبه خود در مسئله مورد نظر ما تأثیر گذار بود از آن جمله:
1. پراکندگی اجتماعات در ایران
2. پیدایش نظام ایلی و چادرنشینی
3. تمرکز قدرت در دست حکومت
پراکندگی اجتماعات در ایران :
بعد مسافت بین شهرها و مناطق دیگر در ایران نتایج مهمی را به بار آورده است، نخستین و مهم ترین این نتایج عدم ارتباط بین این مناطق می باشد. اولاً : به دلیل کمبود آب ، میزان تولید چنین مناطقی نمی توانسته زاید باشد . ثانیاً : اگر بالفرض در منطقه ای میزان تولید بیش از مصرف بوده، به دلیل بعد مسافت بین دو منطقه و در نتیجه فقدان حمل و نقل مناسب و اقتصادی ، امکان کمی وجود داشت که اضافه تولید آن منطقه راهی مناطق دیگر شود. فقدان آن چه در اقتصاد و امروزه به آن « تولیدها را در مصرف» یا « اضافه بر مصرف» گفته میشود . مهم ترین خصوصیت تولید در ایران بوده است.
حداقل نتیجه نامطلوب این گونه خودکفایی در این است که چون تولید کنندگان اضافه تولیدی ندارند ، بالطبع درآمدی هم پیدا نمی کنند . فقدان درآمد بالطبع تولید کنندگان را از دستیابی به سرمایه و دارایی محروم می سازد و فقدان سرمایه به نوبه خود باعث می شود که سرمایه گذاری در امر تولید وکارآفرینی صورت نگرفته و در نتیجه تولید همواره در یک حالت ایستا در جا زده و پیشرفتی حاصل ننماید . عدم « اضافه تولید» باعث شد که یافت بازار، صدور کالا و ضرورت تجارت کم تر به وجود آید و سرانجام در راه تجارت و ایجاد ارتباطات خللی به وجود آمد.
زندگی عشایری و صحراگردی :
به دلیل کمبود شدید آب و تغییر درجه حرارت در طول سال در مناطق مختلف کشور امکان بهرهبرداری از کشاورزی و اسکان دائم برای همه جمعیت وجود نداشت در نتیجه بخشی از مردم مجبور شدند برای زندگی و دستیابی به منابع طبیعی از یک نقطه به نقطه دیگری حرکت نمایند، به دلیل طبیعت متحرک و اجبار قبایل به حرکت علی الدوام ، شیوه زندگی آنان ضرورتاً بسیار ساده و ابتدائی بود . لذا اصولاً نیازی به نهادهایی که لازمه زندگی پیچیده شهریست پیدا نمی کردند و این مسئله مانع از شکل گیری یک ساختار نهادینه در درون زندگی صحرانشینی می شد ، جدای از این مسئله رشد یافتن سواران کاروان قابل جنگاور در میان صحرانشینان آنان را برای جنگاوری آماده کرده بوده از آنجایی که نگاهی دقیق به تاریخ نشان دهنده این نکته است که بخش عمده ای از حکومت های به قدرت رسیده در ایران مبنا یا خاستگاه قبیلگی داشته است، مشخص می شود که چگونه قبایل در ایران به قدرت و درون حاکمیت راه می یافتند بدون آن که آشنایی با ساختارها و نهادهای اجتماعی داشته باشند و یا اساساً از مسائل مالی ، اداری و سیاسی و ضرورت های کشور داری در ایران اطلاعی داشته باشند . این مسئله باعث شد که اولاً صدمات اقتصادی و اجتماعی زیادی بر پیکر ایران وارد شود . دوماً عمر این حکومت ها بقاء و دوامی نمی یافت و قبل از آن که آشنایی قبیله به قدرت رسیده با ساختارها و نهادهای اجتماعی بتواند تبدیل به جریانی با دوام و بلند مدت در قالب حکومت شود از اریکه قدرت به زیر کشانده می شد و حکومت هم چون توپی دست به دست شاهان در گردش باشد، نیاز به توضیح نیست اگر ثبات سیاسی ، تمرکز قدرت به همراه استمرار و مرکزیت پایتخت یا « مادرشهر» را از جمله ملزومات تکامل اجتماعی و توسعه بدانیم در این صورت آن چه که در ایران بالاخص از قرن یازدهم به بعد شاهدش بودیم درست در عکس این جریان حرکت کرده است.
تمرکز قدرت در دست حکومت
تمرکز قدرت در دست حکومت باعث شد که امکان به وجود آمدن برخی از تحولات اجتماعی که لازمه پیشرفت و توسعه هستند یا به طور کامل از میان برود و یا عمیقاً کاهش یابد. از جمله این تحولات پیدایش نهادهای اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی مستقل از حکومت است . بدین معنا که مردم در امر هدایت جامعه، مدیریت و توسعه آن سهم داشته باشند . در ایران استعدادها و توانایی های فردی کمتر مجالی برای عرض اندام و شکوفایی پیدا کردندو در عوض آن چه اعمال گردید هر سیاستی و هر تصمیمی اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی یا اقتصادی، خرید کلان ، کوتاه مدت یا بلند مدت همه و همه معلول حکومت بود و با قدرتی که حکومت پیدا نمود و اقتداری که از آن برخوردار گشت ، احترام به حقوق دیگران از حق تملک آنان بر آب و زمین گرفته تا حق تشکیل اجتماعات صنفی ، سیاسی ، دینی ، قومی و فرهنگی و ... نمی توانست معنا و مفهوم جدی داشته باشد.
ضرورت کارآفرینی دانش آموختگان
در شرایط کنونی ایجاد فرصت های شغلی برای انبوه بیکاران کشور ، به ویژه دانش آموختگان بیکار، اصلی ترین و مهم ترین دغدغه ی سیاست گذاران و تصمیم گیران کلان کشور است . لذا ترویج و اشاعة مفاهیم و راهکارهای عملی کارآفرینی در عرصهی جامعه، بویژه در بین دانش آموختگان می تواند مکمل این تلاش ها باشد.
بی تردید گسترش کارآفرینی می تواند گره گشای بسیاری از مشکلات موجود در بخش اشتغال کشور بوده و راه توسعه ی همه جانبه را هموار نماید . خوشبختانه امروزه ضرورت ایجاد زمینه های فعالیتهای کارافرینی مورد توجه قرار گرفته است ؛ لکن هرگونه تلاش برای فعالیت افراد ، مستلزم حمایت دولت و دستگاه های متولی توسعه اشتغال و فراهم کردن زمینه مساعد برای بروز خلاقیت و نوآوری کارآفرینان و دانش آموختگان رشته های فنی و حرفه ای است . زیرا در این شرایط می توان انتظار داشت که سایر اقشار جامعه نیز بتوانند توان و مهارت های خود را در این جهت معطوف نمایند و بدین ترتیب طیف وسیعی از بیکاران نیز دارای شغل مناسب و پایدار شوند . سرمایه گذاری برای تمهید مقدمات و لوازم خود اشتغالی افراد و فارغ التحصیلان نظیر تسهیلات مالی ، اطلاع رسانی آموزش و فراهم آوردن بسترهای قانونی ، به دلیل توان تخصصی و قدرت نوآوری دانش آموختگان ، از اهمیّت بیشتری نسبت به سایر زمینه های سرمایه گذاری برخوردار است .
یکی از عوامل و پارامترهای اساسی توسعه یافتگی هر جامعه ، نیروی انسانی است که در بخش های مختلف صنعت ، کشاورزی و خدمت شاغل می باشند . دولت ، اشتغال را مهمترین دغدغه ی خود و فوری ترین هدف برنامه های خود اعلام کرده است زیرا که مطابق آمارهای موجود ، وضعیت اشتغال و بیکاری در بسیاری از استان های کشور رضایت بخش نبوده و در برخی استان ها حادتر می باشد. افراد و جوانان تحصیل کرده درصد بیشماری از بیکاران استان را تشکیل می دهند که پس از فراغت از تحصیلات متوسطه یا دانشگاهی در انتظار شغلی مناسب و مرتبط با رشته و تخصص خود می باشند زیرا که این گونه فارغالتحصیلان با توجه به آموزش هایی که فرا گرفته اند ، آمادگی احراز شغل ، حرفه و کسب و کار در بخش های مختلف صنعت ، کشاورزی و خدمات را پیدا کرده اند . بنابراین انتظار می رود که فارغالتحصیلان این مراکز در مشاغل مرتبط با رشته تحصیلی خود اشتغال داشته و از کارایی لازم برخوردار باشند .
اما متاسفانه درصد قابل توجهی از آنان پس از فراغت از تحصیل و طی دوره خدمت سربازی برای پسران ، بیکار بوده و همچنان جویای کار هستند .
از طرف دیگر در سالهای اخیر نقش کارآفرینان در رشد و شکوفایی صنعتی و اقتصادی کشورها و نیز با عنایت به مسایل و تنگناهایی که از نقد اقتصادی و توسعة صنعتی و علی الخصوص بیکاری وجود دارد ، این ضرورت ایجاب گردیده تا کشورها به ترویج و توسعة این مفهوم در سطح گسترده بپردازند.
تجربیات موجود در زمینة ایجاد اشتغال و فرصت های شغلی در کشور بیانگر این واقعیت است که تنها با تکیه بر سرمایه گذاری مالی و حمایت دولت نمی توان از پس بحران بیکاری برآمد ، بلکه توجه به زیرساختها و ارائه تعریفی نو از مقوله کار و اشتغال و گذر از کارجویی و کاریابی به کارآفرینی و نیز اشاعه آن از طرق مختلف ، می توانیم شاهد تحولات ساختاری در زمینة ایجاد اشتغال باشیم.
بنابراین در راستای مفاهیم و ضرورتهای عنوان شده، شناسایی معضلات و طرق یا راهحلهای عملی توسعة کارآفرینی در افراد و دانش آموختگان رشتههای فنی و کاردانش از اهمیت ویژه ای برخوردار میباشد
زمینه ها و ابعاد توسعه کارآفرینی :
× سیر توسعه کارآفرینی در حوزه فناوری پیشرفته و نوآورانه در کشور( پتروشیمی، نفت ، گاز، مخابرات، کشتی سازی ، خودرو سازی، نساجی، حمل و نقل، شیمیایی، دارویی ، بهداستی )
× روند توسعه کارآفرینی در صنایع نوین کشور( هوافضا، هسته ای ، ریزفناوری ، فن آوریهای زیستی ، زیست محیطی، فناوری اطلاعات و ارتباطات ، انرژی های نو، مواد جدید، صنایع دفاعی)
× بررسی وضعیت توسعه کارآفرینی در بخش های اقتصادی دارای مزیت نسبی در کشور( شیلات، کشاورزی، صنایع دستی ، صنایع غذایی، صنایع عمرانی، گردشگری ، معادن، فولاد، سیمان، ذوب آهن، نساجی، حمل و نقل، ساخت و ساز)
× توسعه نقش صنایع کوچک و متوسط در تحقق کارآفرینی
× فراهم آوردن بستر ایجاد و رشد صنایع کوچک و متوسط
× ایجاد بسترهای اطلاع رسانی و شبکه سازی صنایع کوچک و متوسط
زیر ساخت های توسعه کارآفرینی
× فرهنگ و جامعه
× آموزش و پژوهش ( مراکز D&R ، کانونهای تفکر ، مراکز کارآفرینی )
× زیر ساخت های مالی ، تجاری و قانونی ( بانک، بورس، بیمه ، صندوق های سرمایه گذاری خطر پذیر، مالکیت معنوی)
× زیر ساخت های فیزیکی ( پارک های فناوری ، شهرکهای علمی و تحقیقاتی، مراکز رشد ، خوشه های صنعتی )
× بخش خصوصی و نهادهای غیر دولتی
× خانواده و توسعه کارآفرینی
× فضای کسب و کار
عدالت اجتماعی و توسعه کارآفرینی :
× مناطق محروم و روستا
× جوانان و زنان و کسب و کار خانگی
× معلولین و افراد کم توان
× سیاست ها و برنامه ها برای گروه های خاص
× نقش کارآفرینی در رفع فقر و توسعه عدالت اجتماعی
جهانی شدن و توسعه کارآفرینی
× WTO
× استانداردهای جهانی و صادرات
× انتقال تکنولوژی از طریق کارآفرینی
× مهاجرت و بازگشت نخبگان (RBD)
× فرصت های بین المللی و جهانی
موفقیت ها در توسعه کارآفرینی:
× کارآفرینان ایران در بستر تاریخ
× جایگاه ایران در مقایسه با منطقه و جهان
× کارآفرینان معاصر ایرانی( داخلی/ خارجی)
× پژوهش های موفق
× آموزش های موفق
× مدیریت و سازماندهی موفق
× سرمایه گذاری موفق.
جمع بندی و نتیجه گیری :
پدیده عقب ماندگی خیلی ساده و کلی خلاصه می شود در تضاد و تقابلی تاریخی که از دیرباز مابین شرق و غرب بوده است . در حقیقت از قرن هفدهم که دو تمدن شرق و غرب( بالاخص اعراب و ایرانیان) با یکدیگر مرتبط شدند قرن ها بود که شرق در حال در جا زدن شود در حالی که غربیان از برخی جهات توانسته بودند به پیشرفت های سرنوشت سازی نائل شوند.
مجاورت گسترده با آب و برخورداری از آب و هوای معتدل و ریزش باران کافی و اسکان دائم باعث به وجود آمدن اجتماعات گوناگون در اروپا شد و این خصوصیت و تمایل اروپائیان به دریانوردی و کشف محیط پیرامون آن ها به سمت حرکت های اجتماعی و نظام های قانون مدار هدایت نمود. موقعیت بد جغرافیایی و شرایط اقلیمی نامناسب ، عدم به کارگیری توان نظامی قدرت های شرقی در دریاها مانع از پیشروی آنان به سایر نقاط دنیا می شد ، جدای از آن جمود علمی و خاموش شدن چراغ علم در ایران عامل مهم دیگری است که مانع به چرخش درآمدن چرخ اقتصاد ایران است.
دانشگاههای ما اصولا بر اساس یک روش سنتی برنامه هایی دارند که شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم و تحقیقات فناوری تدوین، تصویب و عیناً در تمامی سطوح تحصیلی دانشگاهی اجرا می شود.
دانشجویان به انگیزه کسب علم یا اخذ مدرک در هر حال این دوره ها را طی می کنند . این دانشجویان پس از خروج وارد بازار کار می شوند ، برای ورود به بازار کار عمدتاً راهنمایی ندارند و این راهنمایی در دوره تحصیل در دانشگاه انجام نمی شود یا در بعضی موارد که انجام می شود بسیار ضعیف است. در این بخش حلقه مفقوده ای وجود دارد که باید دانشگاه را به بازار کار از طریق دانشجو وصل کند . لذا در دانشگاهها بخش کارآفرینی باید فعال شود تا این بستر آماده شود و این اتصال بدون وقفه یا با کمترین وقفه ایجاد شود . بطور مثال ، دانشجوی حسابداری که بعد از چهارسال یادگیری تئوریهای حسابداری در بازار کار جذب نمی شود ، چون تجربه ندارد شرکتها و موسسات به دنبال به کارگیری حسابداران با تجربه هستند. مثال دیگر ، در بخش عمران یک مهندس عمران پس از فارغ التحصیل شدن معمولا اطلاعاتی در خصوص چگونگی ثبت شرکت یا یافتن کار، شرکت در مناقصات دولتی یا غیر دولتی آگاهی ندارد.
این آگاهی در درون دانشگاه قبل از خروج با بستر سازی کارآفرینی بایستی آموزش داده شود. همچنین مثالهای دیگری مثل چگونگی تاسیس و راه اندازی کارخانه یا یک کارگاه برای دانشجویی که در بخش تئوریهای صنعتی دوره دانشگاه خود را به پایان رسانیده ، یا به کسانیکه در مدیریت بازرگانی فارغالتحصیل می شوند نحوه دریافت یک کارت بازرگانی و تشریفات انجام صادرات و واردات و چگونگی ثبت گشایش اعتبار در بانکها و مسائل و امور گمرکی باید یاد داده شود و همینطور در سایر رشته های تحصیلی و این عمده ترین رسالت دانشگاهها در بستر سازی کارآفرینی خواهد بود.
منابع و مأخذ:
1. کارآفرینی در اجتماع، گردآورندگان : مریم شواخ، فرناز شاه محمدیان
2. فرهنگ کارآفرینی ، گردآورنده: مرضیه فخرایی
3. مدیریت برناشناخته ها، نوشته رالف دی استسی، ترجمه محسن قدمی، مسعود نیازمند
4. کتاب ماچگونه ما شدیم؟ ( ریشه یابی ، علل عقب ماندگی در ایران) ، نویسنده : دکتر صادق زیبا کلام
5. سازمان های کارآفرین ، تألیف و ترجمه : جلیل صمد آقائی
6. کتاب کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی ، تألیف دکتر سیدمحمد مقیمی
7. www.karafarini.ir
8. ent.ut.ac.ir
9. www.eshteghal.ir
10. karafarini.mcls.gov.ir
11.www.iraneconomics.com