مقدمه:
موضوع برند و برندینگ از جمله مباحثی است که این روزها زیاد بر سر زبان ها افتاده و راجع به آن مطالب و مباحث مختلفی مطرح می گردد. این روزها در خصوص برند و راز ماندگاری آن مواردی مطرح می شوند که در اغلب موارد نه تنها مفید و کاربردی نیستند بلکه تصویری اشتباه از موضوع برند را در ذهن اغلب افراد خلق می کنند.برند همان چیزی است که مخاطب با دیدن، شنیدن، حس کردن و یا هرگونه ارتباطی با آن بصورت مفهومی، دیداری یا لفظی صفات و ویژگیهای خود را در ذهن و قلب مخاطب تداعی میکند. برند شامل همه احساسات، ویژگیها و مفاهیمی است که به یک نام گره خورده است؛ برند، برداشت افراد از یک نام است.
در فارسی واژه مارک یا برند معمولاً برای اشاره به محصول یا خدمتی بهکار میرود که ارزش اعتباری و اجتماعی بالایی داشته باشد به بیان دیگر «برند» دارای ماهیت اجتماعی است و برندهای قدرتمند آنهایی هستند که افراد نسبت به آنها حس مالکیت دارند برندهای برتر میتوانند هیجان و عواطف مصرفکنندگان خود را برانگیزند و مشتریان نیز به این نامها اعتماد داشته و از آنها انتظار خلق ایدههای برتر و نوآوری در محصولاتشان را دارند.
برندسازی مجموعهای از راهکارهاست که به نام تجاری هویت مشخصی داده و جایگاه آن را در بازار نسبت به رقبا مشخص و متمایز میکند. برندسازی شامل مباحث مختلفی چون جایگاه یابی و جایگاه سازی برند، انتخاب نام مؤثر برای برند، ایجاد طبقهبندی جدید، انتخاب رنگ برند و طراحی لوگو برای آن، بسط برند یا محدود نمودن دامنه تمرکز، عمق و ارزش برند، روابط عمومی، رویدادسازی، تبلیغات و... میباشد. هم اکنون برند سازی پا را از محدوده کالاها و خدمات فراتر گذاشته و برند سازی شخصی و اجتماعی مانند برندسازی در جنبش های اجتماعی نیز مورد بحث قرار می گیرد.
برای درک بهتر موضوع به تعریف برند، برندسازی، انواع برند، تعریف جنبش های اجتماعی و انواع آنها خواهیم پرداخت.
تعریف برند:
بزرگان این حوزه برند را این چنین تعریف می کنند:
طبق تعریف انجمن بازاریابی آمریکا، برند یک نام، عبارت، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخصکننده خدمات یا فروشنده محصولی خاص باشد که به وسیله آن از دیگر محصولات و خدمات مشابه متمایز میگردد. برند مجموعه گرههای ذهنی یا تداعیات کارکردی، احساسی، عقلی و مزیتهایی است که ذهن بازار هدف را اشغال نمودهاست. تداعی معانی پیوند دادن تصاویر و نشانهها با برند یا مزایا و فواید یک برند است. این مزایا یا فواید برند است که مبنای تصمیم گیری برای خرید آن واقع خواهد شد.
برند مجموعهای از انتظارات، خاطرات، داستانها و ارتباطاتی است که در کنار هم جمع شدهاند و سبب میگردند تا مصرفکننده محصول یا خدمتی را بر دیگر محصولات و خدمات مشابه ترجیح دهد و آن را برگزیند. – Seth Godin
برند یک اسم، اصطلاح، طرح، نماد یا هر خصوصیتی است که محصول یا خدمات یک فروشنده را به گونهای معرفی میکند که آن را از فروشندگان مشابه متمایز می سازد. علامت تجاری Trademark نماد قانونی ساختن برند است. برند ممکن است یک ویژگی، مجموعهای از ویژگیها یا همهی ویژگیهای آن فروشنده را مشخص سازد. اگر برند به صورت یک عنوان برای شرکت یا کارخانهای استفاده شود در اصطلاح به آن نام تجاری Trade Name میگویند. – American Marketing Association
یک برند مجموعه ای از خصوصیات نهفته و ناملموس یک محصول است مثل : اسم، بستهبندی، قیمت، سابقه، شهرت و شیوهی تبلیغ آن. – David Ogilvy
برند مانند ظرفی است که محتوی تجربههای کامل مشتری با محصول یا شرکت مربوطه است. – Sergio Zyman
برند معرف ویژگیهای ضروری، مشخص و باارزش است. – Edwin Dearborn
اکنون با مطالعه تعریفات ارائه شده، شما درک واضحتری دارید از اینکه برند چیست و چرا وقتی صحبت از برندینگ می شود برخی شرکتهای بزرگ آمریکایی به آن منتسب میشوند. زمانی که ویژگیهای مربوط به برندی را بررسی میکنیم متوجه میشویم که برند فراتر از یک نام تجاری است. با این حال وقتی اکثر مردم راجع برندینگ صحبت میکنند آنها برند را به لوگو و نوع بستهبندی آن یا موردی که لوگو را به طور واضح نمایان کند مربوط میدانند. در واقع عناصری که مربوط به یک برند هستند چند لایه دارند و حتی میتوانند در قالب سیستمی کاملاً پیچیده قرار گیرند. چند شرکت با لوگوهای عظیم را میشناختید که اکنون دیگر مطرح نیستند؟مسلماً خیلی زیاد! بنابراین موفق شدن در برندینگ چیزی فراتر از لوگو و کیفیت مواد چاپی را نیازمند است.
مطابق با تعریف انجمن بازاریابی آمریکا AMA هویت یک برند یا همان برندینگ یا برندسازی مجموعه ای متشکل از اسم، لوگو، علامت یا مشخصه، طراحی، رنگ بندی و یا ترکیبی از آنهاست که برتری ها و خدمات هر تجارتی را هویت می بخشد. در عمل برندینگ تفاوت های شما را با شرکت های دیگر مشخص میکند.
بنابراین برندینگ درباره رقابت بر سر مشتری و تشویق آنها به انتخاب خدمات و محصولات شما در میان رقبا نیست، بلکه ایجاد ذهنیت و چشم انداز نسبت به تجارت خود در مشتریان است، تا جاییکه رفع نیازهای خود را در گرو مراجعه به شما بدانند.
دستاوردهای برندینگ ( برندسازی ) مناسب می تواند شامل موارد زیر باشد:
اهمیت برندسازی در چیست؟
برای موفقیت در برندینگ یا برندسازی شما باید نیازها و خواسته های مشتریان خود را بخوبی بشناسید و استراتژی برند و شرکت خود را در هر زمان متناسب با آن برنامه ریزی کنید.
برند سازی شما با تجربیات و برداشت های قبلی مشتریان از بازار در ارتباط خواهد بود و در کنار جذب عده ای به سوی شما مشخصاً بخشی از مشتریان را از شما دور خواهد کرد. برندینگ موفق باید هر روز در تلاش برای برای جلب بیشتر رضایت مشتریان و جذب مشتریان جدید باشد، اینکار تنها در سایه تحقیقات میدانی درست، بررسی عملکرد و رضایت مشتریان و تعیین استراتژی تبلیغاتی صحیح امکانپذیر است. در عمل، مدیریت برند پایه و اساس مناسبی را برای بازاریابی و ارتباطات شما ایجاد خواهد کرد که عدم توجه به آن ممکن است شما را از رقبایتان عقب بیاندازد.
در دنیای بازاریابی اینترنتی و بازاریابی جهانی، برای شرکت های معتبر و شرکت های جهانی هدف فقط جذب مشتری برای یک فروش نمی باشد. امروزه شرکت های معتبر به دنبال بدست آوردن مشتریان و مخاطبان وفادار می باشند. مشتریانی که بعد از خرید از ما برای خرید های دوباره و خدمات کالای خریداری شده، فقط و فقط به طرف شرکت ما جذب شوند. برای این کار افراد متخصصی در کنار هم جمع شدند تا بتوانند مسائل مربوط به جذب و حفظ مشتری را در کنار شرکت ها مطالعه، و راهکارهای مناسب ارائه دهند.
یکی از راهکارهای که این متخصصان به آن رسیده اند، که در جذب مخاطبان و جذب مخاطبان وفا دار بسیار تاثیر گذار است، برند سازی می باشد. برای این منظور و برای اینکه بتوانیم یک نام را به عنوان برند در جهان معرفی کنیم، جامعه از متخصصان بازاریاب و متخصصان علوم مختلف در کنار هم جمع شده اند که به این جمع و این شرکت به وجود آمده، کمپین برند سازی می گویند.
متخصصانی گوناگونی در این کمپین برند سازی در کنار هم جمع شده اند، از جمله متخصصان زبان ها و گویش های مختلف جهان، که حتی بر روی تلفظ یک نام و یک برند کار می کنند که در تمام زبان های زنده ی دنیا یکسان باشد. متخصصانی بر روی تاثیر جلوه تصویری یک برند مطالعه انجام می دهند، تا تاثیر گذار ترین شکل و آرم را برای ما بسازند. تمام این فعالیت ها در کمپین های برند سازی انجام می شود تا یک برند به وجود آید.
در جهان ارتباطات امروز طراحی سایت ها کمک شایانی در زمینه برند سازی و جذب مخاطبان به ما کرده است، که ما از طریق وب سایت خود و طراحی سایتی که در آن اصول بهینه سازی سایت رعایت شده است می توانیم به معرفی برند خود در جهان به موفقیت دست پیدا نماییم.
اگر ما برای نشان تجاری خود بتوانیم برند سازی انجام بدهیم و برند شرکت ما در ذهن مردم ماندگار شود مزیت های فراوانی خواهد داشت. مهمترین آن این می باشد که شرکت ما مشتریان وفادار خود را پیدا می نماید و خود آنها برای شرکت ما نماد تبلیغات خواهد شد.
در اینجا 5 مزیت عمده برند سازی را برای شما عنوان می نمایم :
در طراحی سایت های خود برای انتخاب نام دامنه و نام وب سایت خود می توانیم با نکات برند سازی و همچنین بهینه سازی سایت، نامی انتخاب نماییم که در آینده ای نزدیک بر سر زبان ها خواهد افتاد.
کافی ست برای بهترین بودن فقط از امروز شروع نماییم. زیگ زیگلار
برای برند سازی امروزه دسته بندی های مختلفی ارائه کرده اند، که معتبر ترین دسته بندی برند سازی عبارت است از :
1. برند سازی دیجیتال: مهمترین نوع از برند سازی می باشد که می توانیم از طریق طراحی سایت به این هدف برسیم. البته باید طراحی سایت ما به گونه ای باشد که تمام روش های بهینه سازی سایت در آن رعایت شده باشد. وگرنه موتور های جست و جو نمی توانند ما را شناسایی نمایند. علم طراحی سایت امروزه کمک بزرگی به ما در تجارت الکترونیک و جذب مخاطب و مشتری نموده است، همچنین توانسته با استفاده از گستره ی زیاد مخاطبانش کمک بزرگی به کمپین برند سازی، در ایجاد یک برند نماید.
2. برند سازی از طریق مشارکت : که می توانیم با مشارکت با برند های بزرگ و قدیمی به هدف برند سازی برای شرکت خود دست یابیم.
3. برند سازی کشوری: در این نوع برند سازی هدف جذب توریست برای یک کشور می باشد. به معنای عام تر می توانیم بگوییم برند کردن نام یک کشور در یک زمینه ی خاص، مثلا نام کشور ایتالیا را همگان در جهان امروز با آثار هنری هنرمنداش می شناسند، و یا کشور عزیزمان ایران را با بناهای تاریخی فراوان خود در جهان می شناسند.
4. برند سازی شخصی: در این برند سازی یک فرد و شخص را به عنوان یک چهره ی شاخص در زمینه فعالیت خود شناخته خواهد شد، مثلا بازیگری و تخصص علمی و... ، که این کار باعث ایجاد شهرت برای فرد و جذب مخاطب و مشتری بیشتر برای فعالیت او نیز خواهد شد
5. برند سازی علّی: برند سازی برای موسساتی می باشد که منجر به اعمال خیر خواهانه می شود، مثل موسسه محک که امروزه در بسیاری از نقاط سطح شهر نام آن را شنده ایم و به انجام امور خیر خواهانه می پردازد.
مفهوم برندسازی:
برندسازی یا برندینگ دانشی است که با برتری دادن به یک نام تجاری یا برند باعث افزایش اعتبار و شهرت آن برند در بازار رقابت می شود، اعتبار و شهرت یک برند به طور مستقیم می تواند منجر به فروش بیشتر و قیمت گرانتر محصولات وخدمات شود، به زبان دیگر برندسازی یا برندینگ روش هوشمندانه تجارت و تولید ثروت است. برندسازی چیزی بیش از ایجاد یک نام یا لوگوی خاص و زیبا برای یک محصول یا خدمت است، برندینگ یا برندسازی مسیری است که به واسطه آن مشتریان، محصولات و خدمات یک شرکت را درک و تجربه می کنند.کریستین ژیواژ در این مورد این تعریف را ارائه داده است: برند شما تعهد و یا وعدهای است که شما را در هر حرکت و تصمیمگیری سازمانی، در هر اقدام بازاریابی و هر تعامل با مشتری به او میدهید و در دراز مدت هم تلاش میکنید به آنها وفادار باشید.
اصول اولیه برندسازی:
همیشه شرکتهای موفق ، از وجود کارشناسان و مشاوران بازاریابی و تبلیغاتی در کنار خود بهره میبرند تا بتوانند تمایز و نورپردازی روزافزونی در بازارشان ایجاد کنند. فراموش نکنید که هیچ برندی از ابتدا بزرگ ومعروف نبوده است بلکه به سعی سالها تلاش خلاقانه و رعایت همین اصول به این نقطه رسیده است و همچنان ادامه میدهد.
· نام برند: روشهای مختلفی جهت نامگذاری برند وجود دارد اما باید توجه داشت که هدف اصلی به یادسپاری آن توسط مردم است. پس باید نامیمتمایز و ساده را انتخاب کرد که به راحتی تلفظ شود و نیز در صورتیکه بخواهید صادرات هم داشته باشید، این نام نباید تداعی کنندۀ موارد منفی در فرهنگ ملل باشد. در نهایت باید نام طوری انتخاب شود که بتوانید سالها به آن افتخار کنید.
روش های برندسازی:
امروزه مسئله برند سازی به یکی از بهترین و مهم ترین مسائل در کسب و کار تبدیل شده است. اصولا ایجاد یک برند و برندسازی برای آن همواره دارای روش استانداری نمی باشد. اما برخی از روش هایی که قبلا در برندسازی آزموده شده اند را میتوان به عنوان یکی از راه های برندسازی آزمود. ایجاد زمینه و انگیزه برای مشتریان جهت تشریک مساعی در تقویت و توسعه یک برند، شیوه ای است که بر”هر چه مفید تر بودن” متمرکز است. از جمله موضوعاتی که حاصل تحقیق از مشتریان و کارشناسان صنفی است مورد شناسائی قرار گرفته و محیطی دات کام چند نمونه از آنها را به استحضار توضیح داده است.
اشتباهات رایج در برندسازی:
در مسیر برند سازی اغلب اشتباهات رایجی صورت می گیرد که باید از وقوع آن ها جلوگیری کنیم. بسیاری از سازمان ها کلیدی برای توسعه، مدیریت و حفظ برند خود ازبروز برخی از مشکلات جلوگیری کرده اند اما در صورت عدم استفاده مناسب از برند سازی می تواند به بِرندتان ضربه بزند.
برند جهانی Global Brand
برندسازی جهانی، داشتن مشتریانی در سرتاسر جهان و فرصت های جدید است که همگی جذاب و هیجان انگیز هستند. این گونه برندها به صورت گسترده ای پخش شده اند. مدل تجاری آن ها براساس شناخت، دسترسی آسان و پایداری است. مدل عملیاتی این برند بر این فرض است که همواره از سوی رقیبان در حال تهدید است و در صورت لزوم تغییراتی کوچک را براساس انتظارات و نیازهای مصرف کننده در هر منطقه جغرافیایی ایجاد می کند.
برند افراد مشهور Celebrity Brand
افراد مشهور با هدف افزایش فالوئرهای خویش سعی بر آن دارند که کارنامه کاری خویش شامل موفقیت ها، شایعات و رسوایی ها و هم چنین خصوصیات ظاهری خود را در شبکه های اجتماعی در اختیار علاقه مندان و طرفداران خود بگذارند.
مدل تجاری آنان حضور دائم در تبلیغات است که منجر به فروش حق پخش، لایسنس، امضا و نقش آفرینی به عنوان شخصیت تجاری برندهای معتبر خواهدشد. برندها معمولا با همکاری چهره های مشهور، فروش محصولات خود را بهبود می بخشند. توصیه های یک چهره مشهور راه بسیار مناسبی برای تشویق مخاطبان به خرید یک محصول به شمار می رود.
برند عام Generic Brand
این نوع برند با از دست دادن وجوه تمایز، به 3 شکل ایجاد شده است.
برند نوع اول (مرتبط با بهداشت و درمان): اشاره به برندهایی دارویی و بهداشتی دارد که از قوانین حق اختراع ثبت شده، خارج شده اند و تمام رقبا نیز از همان برند استفاده می کنند. مثل: فولیک اسید.
برند نوع دوم: برند به عنوان نمادی برای تمام محصولات یا خدمات، فعالیت های مشابه به کار برده می شود. به علت ازدیاد حضور برند در زندگی روزانه افراد، این برند به زبان محاوره ای مردم وارد شده است. مثل تاید.
برند نوع سوم: محصولات بدون برندی unbranded یا بدون برچسب تجاری unlabeled هستند که برای نامیدن آنان از ظاهر یا عملکرد آن ها الهام گرفته می شود. مثل: گلاب
برند لوکس Luxury Brand
یک نگاه دقیق بر مدیریت محصولات لوکس که واقعا سودآور هستند، روشن کرده است که باید به یک استراتژی با مجموعه ای از قوانین سفت و سخت پایبند باشیم. یعنی هیچ کس یک برند لوکس را در جا وارد بازار نمی کند بلکه همه به صورت مستمر و پیوسته تخصیص منابع را در یک روش خاص مدیریت می کنند.مطابق گفته کارشناسان جهانی این حوزه بازاریابی برندهای لوکس مسلما بر 4 پایه استوار شده است که می توان آنها را 4E ام نهاد: تجربه (Experience)، منحصر به فرد بودن (Exclusivity)، تعهد Engagement) و احساسات (Emotion).
برند فرقه Cult Brand
این برند پیرامون هواداران یک فرد، گروه، یا محصول در یک جامعه شکل می گیرد. این برندها جنگ و ستیز علیه سایر برندها را مدنظر دارند. دلیل رقابت این برند با سایرین، ناشی از دلایل گروه مدارانه حاصل از نحوه نگرش آنان است و نه حضور رقیب یا نیاز بازار. اینان تمایل به داشتن «پیروان» به جای «مشتریان» دارند. قوانین را وضع و دیگران را به اجابت آن قانع می کنند. این برند یک فرهنگ مشخص را در بین هواداران خویش به وجود می آورد.
برند چالشگر Challenger Brand
این نوع برند یک برند مزاحم برای رقباست. شاید این برند جایگاه دوم و یا جایگاه بیستم را از نظر سهم در بازار در اختیار داشته باشد، اما مهم این است که او یک برند نوآور است.
این نوع برندها صرف نظر از بزرگی یا کوچکی سازمان بر بال نوآوری و خلاقیت، بزرگان بازار را در دردسر انداخته و به صورت ناگهانی بر روند بازار موثرند.برند قدرتمند در این حوزه موجب جلب توجه بیشتر سرمایه گذاران و خیرین می شود.
برند سرمایه گذار Investor Brand
به برند شرکت های سهامی عام و سرمایه گذاران این بخش گفته می شود. وضعیت این گونه واحدهای تجاری براساس نحوه سرمایه گذاری و عملیات پیرامون سهام انجام می شود. این شرکت ها با ترکیب برنامه های مالی و استراتژیک باارزش های پیشنهادی به ذینفعان و جامعه، به دنبال افزایش میزان شهرت خود برند از طریق تقویت CSR یا فعالیت های اجتماعی و عام المنفعه شرکت هستند.
برند موسسه غیرانتفاعی Non Profit Brand
این گونه موسسه ها با توسعه مدل های ارزش آفرین علاوه بر جمع آوری کمک و اعانه، از راه های دیگری قادر به افزایش سرمایه در جهت انجام پروژه های عام المنفعه به عنوان ماموریت اصلی خویش هستند. این نوع موسسه ها گاهی به نوعی عملیات برندینگ را برای افرایش سطح فروش خود انجام می دهند، فروشی که عواید آن بر حمایت از ماموریت اصلی سازمان استوار است.
برند عمل گرا یا هدف Activist Brand
با توجه به بعد ظاهری برندها اگرچه در نوع خود ارزشمند هستند، اما پرداختن بیش از حد به آن ها ممکن است سازمان ها را دچار یک نوع سطحی نگری کند و آنها را از توجه به ابعاد پنهان و زیرساخت های برندسازی دور سازد. این برند مترادف با هدف و یا چرایی انجام یک فعالیت است که ذهن مصرف کنندگان نیز به همین صورت تداعی می شوند.
برند مولفه یا تشکیل دهنده Ingredient Brand
برند مولفه از طریق چیزی که به ارمغان می آورد در پی افزودن ارزش به برند دیگر است. برند جزء دارای ارزش پیشنهادی خاصی است که موجب تقویت برند اصلی می شود. مصرف کننده با این نوع برند از پیش آشناست زیرا شرکت مالک این برند مولفه با انجام فرایند برندسازی، مصرف کننده نهایی را با برند خود آشنا می سازد. پس برند مولفه خود را به زنجیره تامین شرکت تولیدکننده دیکته می کند.
در این زمینه در سایت aghayetablighat.com مواردی معرفی شده که می توانید به آنها مراجعه
کنید.
برند
کارفرما Employer Brand
برند کارفرما راهبرد مدیریت سرمایه انسانی، برای تمایز است. کارکرد اصلی برند کارفرما، جذابیت برای نیروهای کاری بالقوه بیرون سازمان و نگه داری استعدادهای درون سازمان است. برند کارفرما رابطه مستقیم با برند سازمان در بین مشتریان و سایر ذینفعان خود به وجود می آورد. اگر برند کارفرما از قدرت بالایی برخوردار باشد، قدرت چانه زنی داوطلب درخصوص حقوق دریافتی کاهش می یابد و تمرکز اصلی وی بر فرصت استخدام و بخشی از آن سازمان شدن است مانند شرکت های سواچ، توییتر، نایک و مایکروسافت.
حال پس از آنکه که تعریف برند، برند سازی و انواع برند را مطالعه نمودید به تعریف جنبش های اجتماعی و انواع آن خواهیم پرداخت تا در نهایت ببینیم جنبش های اجتماعی از چه نوع برندهایی هستند و چگونه برند سازی می کنند.
جنبش های اجتماعی
در جهان امروز با پیدایش تکنولوژی و فناوری جدید، بسیاری از ارتباطات و مناسبات اجتماعی و سیاسی چهره جدیدی به خود گرفته است. اینترنت جلوه تازهای به ارتباطات اجتماعی بخشیده و مفاهیم و مسائل تازهای را مطرح ساخته است. جنبش های اجتماعی نیز در اثر این تغییر و تحولات شکل و ماهیت متفاوت از گذشته به خود گرفتهاند. در واقع جنبش های اجتماعی از مشخصه های جوامع معاصر به حساب می آید.
پیدایش تکنولوژی ها که ابزاری و وسیلهای سودمند در حیات اجتماعی بشر تلقی می شود، به خدمت این جنبشها در آمده است. جنبش های جدید اجتماعی خصلت بسیار مهمی دارند و ستون فقرات آنها را رسانه های جدید تعاملی چون اینترنت تشکیل می دهد، بسیاری از فعالیت های جنبش های اجتماعی توسط رسانههای جدید صورت می گیرد. رسانهها در معنا پیدا کردن و گسترش این جنبشها جایگاه اساسی دارد.
تاریخچه جنبش اجتماعی
اصطلاح جنبش اجتماعی توسط «سن سیمون» (San simon) در اوایل قرن نوزدهم مطرح گشت. سن سیمون اجتماع نخبگان علمی، روشنفکران و افراد ثروتمند و اشرافی را در پیدایش جنبش های اجتماعی مهم قلمداد می کند، زیرا این افراد در کنار هم، نظام اجتماعی را در حیطه عقلانی باز تنظیم می کنند. فیلسوفان و متفکران چون مارکس، وبر و سن سیمون، جنبش های اجتماعی را نمود دگرگونی ساختاری بنیادین می دانند.
جنبش های اجتماعی به نیرویی اطلاق می گردد که قدرت و اقتدار تازهای را به همراه دارند. جنبش اجتماعی نوعی آمادگی جمعی و همگانی در جامعه می باشد که کنش و تکامل فکری و عقیدتی را موجب می گردد، به این ترتیب که برخی از اصول و رویکردها را رد کرده، نوآوری و دگرگونی هایی ایجاد می کند و یا خواستار برپایی برخی اصول گذشته و فراموش شده است. جنبش اجتماعی نوعی داد و ستد همگانی برای برپایی یک انتظام نوین در حیات اجتماعی می باشد.
تعریف جنبشهای اجتماعی
گیدنز «Gidenz» جنبش اجتماعی را تلاش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک، از طریق عمل جمعی خارج از حوزه نهادهای رسمی تعریف می نماید. درسلر جنبش اجتماعی را هدف اندیشیده شده و تعمدی تعداد زیادی از افراد معرفی می کند که هدف ایجاد دگرگونی با کوشش های گروهی را دارند.
باتامور «batamor» جنبش اجتماعی را نوعی تلاش گروهی می داند که برای ایجاد یا مقاومت در برابر تغییر در جامعه ایجاد می شود. دلا پورتا و دیانی جنبش اجتماعی را شبکه های غیررسمی، بر پایه باورهای مشترک و همبستگی می دانند که از مسئلهای تنشزا آغاز شده و به اشکال مختلف اعتراض پایان می یابد.
ویلسون جنبش اجتماعی را کوششی آگاهانه، جمعی و سازمان یافته برای ایجاد یا مقاومت در برابر تغییرات گسترده در نظام اجتماعی از طریق ابزارهایی که نهادینه نشدهاند، میداند. او این تعریف رسمی را با یک توصیف خلاقانهتر و تا حدی با بینش عمیقتر آغاز میکند: «جنبشهای اجتماعی هم قهرمان می پرورند و هم دلقک، جنبش های اجتماعی تلاش می کنند تا مردم را از خود ذاتی شان فراتر برده و شجاعت و نوع دوستی را در آنان زنده نمایند.» مردم و زنان در جنبش های اجتماعی از بیعدالتیها، رنجها و نگرانی های که در اطراف خود می بینند، از منابع مرسوم نظم اجتماعی فراتر می روند، تا پیکار خود را با موانع رشد اجتماع آغاز نمایند.
جنبشهای اجتماعی نقش بسیار مهمی را در جامعهشناسی سیاسی معاصر ایفا میکنند. گی روشه استاد برجسته جامعهشناسی سیاسی در دانشگاه مونرآل کانادا، در تعریف جنبش اجتماعی میگوید: «جنبش اجتماعی عبارت است از سازمانی کاملا شکل گرفته و مشخص که به منظور دفاع یا گسترش یا دستیابی به هدفهای خاصی به گروه بندی و تشکل اعضا میپردازد و در صدد بر میآید تا عناصری را از جامعه تغییر دهد یا آنها را حفظ کند.» همه جنبشهای اجتماعی ویژگیهای خاص و مشترکی دارند که عبارتند از: مشخص بودن اهداف، داشتن برنامه اصولی برای نیل به اهداف و ایدئولوژی. عامل گردآوری اعضای جنبش اجتماعی، ایدئولوژی جنبش اجتماعی است. زیرا ایدئولوژی نه تنها وضع اجتماعی موجود را به باد انتقاد میگیرد، بلکه علاوه بر آن اهداف جنبش و روشهای نیل به آن را نیز مشخص و روشن میکند. آنچه اصولا جنبش اجتماعی را مشخص و بارز و برجسته میسازد، متقاضی و مدعی بودن آن است که سعی در شناساندن و پیروز گردانیدن ایدهها و منافع و ارزشهای معینی دارد و بدین منظور پیوسته سعی در افزایش اعضا و کوشش در جهت جلب توجه عامه و نیز برگزیدگان جامعه میکند. وسایلی که جنبشهای اجتماعی به آن متوسل میشوند، متفاوت است. بطوری که از تبلیغات ساده و تحت فشار قرار دادن افکار عمومی گرفته تا خشونت و تظاهرات خشونتآمیز، انهدام اموال دولتی، ترور و سرکوب مورد استفاده قرار میگیرد. ولی به هر حال صرفنظر از هدفها و وسایل مورد استفاده جنبش اجتماعی همیشه با یک اساس فکری جدید مشخص میشود. جامعهشناسان برای انجام تحقیق و پژوهش در زمینه جنبشهای اجتماعی میتوانند در یک مدت زمان طولانی آنها را بررسی یا حتی در این جنبشها شرکت نمایند. به علاوه پژوهشگران علوم اجتماعی و جامعهشناسان سیاسی اظهارات رسمی و غیررسمی اعضای جنبش و نقشهای اعضا را مورد بررسی قرار میدهند تا به اهداف و فرضیههایی که دارند، جامه عمل بپوشانند. جامعهشناسی به نام «وی ئی گیتز» اعتقاد دارد که برای ایجاد و شکلگیری جنبش اجتماعی مراحل زیر باید به ترتیب طی شود:
1- مرحله ناآرامی: در این مرحله بر اثر کم کاری نظام حاکم نارضایتی عمومی پدید میآید.
2- مرحله برانگیختگی: پس از اینکه توجه همه مردم به عوامل پدید آورنده ناآرامی جلب شد، مردم گردهم میآیند و رهبرانی از میان مردم قد علم میکنند و مردم را بر میانگیزاند.
3- مرحله قالبریزی: در این مرحله یک ساختار سازمان یافته رسمی با سلسله مراتبی از مسوولان ظهور میکند. یکی از مهمترین اقداماتی که در این مرحله انجام میگیرد، عبارت است از مشخص شدن ایدئولوژی و مسلک جنبش برای اعضا.
4- مرحله نهادی شدن: این در صورتی است که جنبش در جلب و جذب طرفداران و حمایت عموم موفق شود. در این مرحله نوعی دیوان سالاری در جنبش ایجاد میشود و رهبری منضبط و حرفهیی جایگزین شخصیتهای فرهمند پیشین میگردد.
جنبشهای اجتماعی در یک دوره بحرانی در جامعه مثل
نابسامانیهای اجتماعی، ناامنی، بیهنجاری، سرخوردگیهای اجتماعی، نارضایتیهای
گسترده به دلایل گوناگون، از خودبیگانگی و... پدید می آیند. هرگاه که این
عوامل با بیعدالتی اجتماعی توام میشود، انگیزههای پیوستن به جنبش
اجتماعی شدت بیشتری مییابد.
اصول سهگانه برای موجودیت یک جنبش اجتماعی:
آلن تورن جامعهشناس برجسته فرانسوی اصول سهگانهیی را برای موجودیت جنبش اجتماعی پیریزی کرده است که عبارتند از:
1- اصل هویت: یک جنبش اجتماعی باید از هویتی مشخص برخوردار باشد یعنی اینکه مشخص شود از چه افرادی تشکیل شده، سخنگوی چه افراد و گروههایی است و مدافع و محافظ چه منافعی است.
2- اصل مخالفت: جنبش اجتماعی همیشه در برابر
نوعی مانع یا نیروی مقاوم قرار دارد و پیوسته سعی در درهم شکستن دشمنان
دارد. بدون اصل مخالفت (ضدیت) جنبش اجتماعی نمیتواند وجود داشته باشد.
اکثر جنبشهای اجتماعی همیشه با وضع موجود مخالفند و اهداف خود را با وضع
موجود در تعارض میبینند.
3- اصل عمومیت: یک جنبش اجتماعی به نام
ارزشهایی برتر با ایدههایی بزرگ، فلسفه یا ایدههای مذهبی آغاز میگردد و
کنش آن هم از تفکر و عقیدهیی است که تا حد امکان سعی در گسترش و پیشرفت
دارد. دلایلی که باعث کنش یک جنبش اجتماعی میشود ممکن است به صورت
منافع ملی، آزادی بشریت، رفاه و خوشبختی جمعی، حقوق انسانی، سلامت
همگانی، خواست الهی و... باشد و اینها همان خصوصیاتیاند که (آلن تورن) آن
را اصل عمومیت مینامد.این اصل هم مانند
اصل هویت و اصل مخالفت برای شناخت ذات و جهتگیری یک جنبش اجتماعی
معمولاص با تغییر در اصل عمومیت آن همراه است.
انواع و اقسام جنبشهای اجتماعی:
1- جنبش واپسگرا و ارتجاعی: این جنبش در تلاش است که
جامعه را به گذشته برگرداند. افرادی که به این جنبشها میپیوندند آشکارا
از رویههای جاری اجتماعی ناراضی هستند. جنبشهای نژادپرستانه از این جملهاند.
2- جنبش ترقی خواهانه: این جنبش تلاش میکند با
ایجاد تغییرات مثبت در نهادها و سازمانها وضع جامعه را بهبود بخشد. جنبشهای
کارگری، جنبشهای طرفدار حفظ محیط زیست و طرفدار آزادیهای اجتماعی از زمره
جنبشهای ترقی خواهانه به شمار میروند.
3- جنبش نمایشی: جنبشی است که بدون دگرگون ساختن واقعیت نامطلوب، بینش مردم را نسبت به آن تغییر دهد. مثل جنبشهای احیای مذهب.
4- جنبشهای محافظهکار: این جنبش مرکب از افرادی است که از وضع موجود راضی هستند و در برابر نوآوریها مقاومت میکنند و هدفشان جلوگیری از تغییر و دگرگونی در جامعه است، افرادی که از این نوع جنبش طرفداری میکنند وضعیت موجود جامعه را مطلوبترین وضعیت میدانند مثل جنبش جلوگیری از تصویب اصلاحیه تساوی حقوق مردان و زنان در امریکا.
5- جنبش انقلابی: این جنبش خواستار تغییر سریع و بنیادی در جامعه است و هدف آن سرنگون کردن نظام حاکم و جایگزین ساختن نظام جدید است، مثل انقلاب اسلامی ایران، انقلاب روسیه که دودمان تزارها را به هم ریخت و نظام سوسیالیستی را ایجاد کرد.
6- جنبش آرمانگرا: این نوع جنبش میکوشد جامعه
ایدهآلی را برای گروه کوچکی از پیروانش ایجاد کند.
7- جنبش کوچنده: افرادی که به این جنبش میپیوندند
از وضعیت موجود اجتماعی و محیط زندگیشان ناراضی هستند و به امید زندگی و
آیندهیی روشنتر و بهتر از مکانی به مکانی دیگر مهاجرت میکنند.
8- جنبش اصلاحطلبی: این جنبش میکوشد برخی از
جنبههای جامعه را اصلاح کند، بدون اینکه بخواهد کل جامعه را دگرگون سازد.
مثل جنبش صلح سبز در اروپا، جنبش ضد تبعیض نژادی در جامعه امریکا.
کارکرد جنبشهای اجتماعی
در مطالعه و بررسی جنبشهای اجتماعی سه کارکرد عمده را میتوان ملاحظه نمود:
1- کارکرد رابط یا میانجی بودن جنبشهای اجتماعی: این جنبشها را در
وهله اول میباید به عنوان عاملین فعالی که بین افراد از یک طرف و ساختها
و حقایق اجتماعی از طرف دیگر نقش میانجی را برعهده دارند، شناخت. این جنبشها
وسیله ارتباطی موثری در مشارکت محسوب میشوند. دیگر آنکه جنبشهای اجتماعی موجب شناساندن جامعه و ساختهای
اجتماعی آن به اعضای این جنبشها و سایرین میشوند. جنبشهای اجتماعی از
گروههای اصلی واسط است که به وسیله آن اعضای جامعه میتوانند منافع
خود را حفظ کنند یا به ایدههای خود ارزش نهند و بدین ترتیب در سطوح مختلف
در کنش تاریخی مشارکت کنند.
2- ایجاد آگاهی جمعی: دومین کارکرد جنبشهای
اجتماعی، ایجاد آگاهی جمعی و آگاهی بخشیدن به جامعه است که موجب گسترش
شعور سیاسی و اجتماعی در بخشهای گوناگون جامعه و باعث تامین منافع جنبشهای
اجتماعی میشود.
3- فشار بر نخبگان: سومین کارکرد جنبشهای اجتماعی، فشاری است که بر نخبگان وارد میکنند بویژه نخبگان قدرت. جنبشهای اجتماعی برتوسعه تاریخی جوامع اثر میگذارند این فشارها به شکل اعتصاب، تظاهرات، تبلیغات و... بروز میکند.
در دوره اخیر جنبش های اجتماعی ویژگی سیاسی خود را به فرهنگی تغییر داده اند. از این رو مطالعه و تحلیل آنها نیازمند نوعی تقسیم بندی است. یکی از مهم ترین تقسیم بندی در باب جنبش های اجتماعی توسط دیوید آبرل ارائه شده است.
جنبش های دگرگون ساز: هدف این جنبش ایجاد دگرگونی و تغییرات فراگیر در تمامی عرصه های اجتماع است، اعضای این جنبش خواهان تغییرات سریع و عظیم و جامع و حتی همراه با خشونت هستند. گاهی این جنبش به انقلاب منجر می گردد و تغییرات ساختاری عظیمی در جامعه را ایجاد می نماید.
جنبش اصلاحات: هدف محدودتری چون اصلاح و انتظام برخی ابعاد جامعه را دارد که در جهت اعتراض به بیعدالتی و تبعیض در اجتماع طرح شده است. جنبش های دگرگون ساز و اصلاح طلب هر دو خواهان دگرگونی در جامعه هستند، اما جنبش اصلاح طلب یک فرآیند اجتماعی تلقی می گردد.
جنبش رستگاری بخش (مذهبی): هدف این جنبش نجات اعضای اجتماع به لحاظ مسائل اعتقادی و اخلاقی می باشد که با توجه به تزلزل دستورات اخلاقی در جامعه، اصول رستگاریبخش را بیان می سازد.
جنبش تغییردهنده: این جنبش خواستار تغییرات جزئی در رسوم و آداب و هنجارهای جامعه است و ویژگی معینی را تغییر می دهد.
خصلت و ویژگیها
در جامعه شناسی کلاسیک، معمولاً جنبش اجتماعی در مقابل مفهوم کودتا و انقلاب قرار می گیرد. زیرا تحولات ناگهانی و انقلابی موجب تغییر در نخبگان سیاسی می شود، اما جنبش ها در جریان عادی خود تغییراتی تدریجی در عرصههای اجتماعی و سیاسی ایجاد می کنند. انقلابها به تغییرات بنیادین در تمامی ارکان اجتماعی منجر می شود و نظام سیاسی را ساقط کرده و دگرگونی های عمیقی را در ابعاد مختلف جامعه ایجاد می نماید. اما جنبشها، برنامهی اعلام شدهای را با هدف اصلاح برخی از مسائل حاکم بر جامعه اجرا می کند و مبتنی بر روشهای مسالمت آمیز، انتشار مطبوعات و مباحثه و گفتگو هستند.
اعضای یک جنبش رابطهی نزدیک و چهره به چهره با هم دارند و سعی در عملی ساختن اهداف جنبش دارند، برای تحقق آرمان و مقاصدشان در خیابانها حضور پیدا کرده و خواسته های خود را بیان می نمایند. در مورد این جنبشها، عملی ساختن بسیاری از اصول و خواستهها از طریق حضور در عرصه عمومی اجتماعی صورت می گیرد. جنبشها، دگرگونی بلند مدتی را در ابعاد اجتماعی و فرهنگی موجب می شوند. از سوی دیگر جنبشها به طبقه و قشر خاصی از اجتماع مربوط نمی شود، آنان خواسته های خود را با استفاده از گروههای سیاسی و نخبگان اجتماعی بیان می کنند.
جنبش های اجتماعی در حضور دولتها تحقق می یابند و دولتها به عنوان یک نیروی مسلط و مانع برای جنبشها عمل می نمایند. دولتها به عنوان قدرت اصلی در جامعه، در نوع شعار، دامنه فعالیت و تعداد اعضای جنبشهای اجتماعی تاثیر دارند. این در حالی است که جنبشها سعی در گسترش حیطه نفوذ خود در سطح جهانی و در تعامل با دیگر گروههای سیاسی دارند، اما ارتباط جنبش های اجتماعی درون یک جامعه با دیگر جوامع از سوی دولتها مختل می شود.
جنبش های اجتماعی جدید
جنبش های اجتماعی جدید از دهه 1960 به وجود آمدند.ویژگی های این جنبش عبارتند از:
۱) بیان کننده علایق ونگرانی های جهان شمول واعتراض آمیز نسبت به وضعیت اخلاقی می باشند.
2) بیشتر به سوی جامعه مدنی جهت گیری شده اند نه دولت.
3) نسبت به ساختار های بورکراتیک متمرکز بدبین هستند.
4) بیشتر به جنبه های نظیر فرهنگ،شیوه های زندگی ومشارکت در سیاست واعتراض سمبلیک توجه دارند تا به ادعای حقوق اجتماعی واقتصادی.
5) این جنبش ها به شیوه های غیر رسمی،باز وانعطاف پذیر سازماندهی شده اند.
6) این جنبش ها به شدت به رسانه های جمعی متکی اند.
نمونه هایی از جنبش های جدید:
جنبش حقوق مدنی - جنبش زنان – جنبش زیست محیطی – جنبش صلح - جنبش ضد نژاد پرستی- جنبش حقوق مردم بومی – جنبش ضد سیاسی اروپای شرقی.
نتیجه گیری
بدون شک با مطالعه مطالب بالا خواننده به شباهت اموری که در ایجاد و گسترش یک جنبش اجتماعی توسط رهبران آن انجام دمی شود با مراحلی که جهت برند سازی یک کالا یا خدمات پی خواهد برد. رهبران جنبش های اجتماعی ناخودآگاه در حال برند سازی برای جنبش اجتماعی پیرو آن هستند. آنها برای جنبش خود اسم، طرح، نماد، لوگو یا سمبل، شعار و سایت اینترنتی طراحی و جهت معرفی جنبش به جامعه از تبلیغات و پایش رسانهای، روابط عمومی مناسب و امور ترویجی استفاده می کنند. همانگونه که برای برند سازی کمپین های برند سازی برپا می نمایند برای معرفی بهتر یک جنبش نیز متخصصانی جهت این امر گرد هم می آیند و بدین ترتیب کمپین جنبش تشکیل می گردد. اغلب در جنبش های اجتماعی نوآوری و خلاقیت در پیروان آنها پدیدار می گردد و اصل تمایز و فرهنگ سازی نیز بشدت مد نظر رهبران آنها خواهد بود.
برخلاف کالا و خدمات که معمولاً یک برند خاص دارند در جنبش های اجتماعی انواع برند های جهانی، افراد مشهور، عام، فرقه، چالشگر، غیرانتفاعی و عملگرا ظهور پیدا می کنند.
به نظر نویسنده برند سازی در جنبش های اجتماعی وسیعتر و جامع تر از برند سازی در کالا و خدمات بروز می کند.
References:
http://www.modir.biz/articles/796_Branding
http://www.edwindearborn.com
http://aboutall.ir/Post
http://valatadbir.com/key-4.html
http://www.bartarinha.ir/fa/news/282684
http://www.bashgah.net/fa/content/show/15480
http://politicalthought.blogfa.com/post-326.aspx